آخر هفته چه فیلم و سریالی ببینیم؟ فیلم دواین جانسون

این آخر هفته قرار است به معرفی فیلم The Smashing Machine، فیلم Black Phone 2، فیلم Safe House و سریال Nice to Not Meet You بپردازیم.
آخر هفته، بهترین زمان برای فاصله گرفتن از شلوغی روزمره و غرق شدن در دنیای خیال، هیجان و احساسات سینماست. این هفته، مجموعهای متنوع از فیلمها و سریالها در دسترس قرار گرفتهاند که هرکدام با حالوهوای خاص خود میتوانند تماشاگر را تا ساعتها درگیر نگه دارند؛ از درامی پرتنش درباره زندگی یک قهرمان سقوط کرده گرفته تا دنبالهای ترسناک و پر از اضطراب، و در نهایت اثری تلخ و طعنهآمیز درباره روابط انسانی.
در میان انتخابهای این هفته، فیلم The Smashing Machine تازهترین اثر بنی سَفدی با بازی متفاوت دواین جانسون، یکی از بحثبرانگیزترین آثار سال است. فیلم، زندگی واقعی مبارز مشهور MMA، مارک کِر را به تصویر میکشد و نگاهی صادقانه به فشارهای روانی، اعتیاد و بهای سنگینی دارد که موفقیت از انسان میگیرد. این اثر نهتنها فرصتی برای دیدن یکی از بهترین نقشآفرینیهای جانسون است، بلکه نشان میدهد چطور یک فیلم ورزشی میتواند مرزهای ژانر خود را درنوردد و به درامی انسانی بدل شود.
در سوی دیگر، فیلم Black Phone 2 بازگشتی به دنیای ترسناک و خفقانآور ساخته اسکات دریکسون است. دنبالهای که بار دیگر با محوریت قاتلی مرموز و کودکی در بند او، مرز میان واقعیت و کابوس را محو میکند. اگر قسمت نخست با فضای سرد و پر تعلیقش تماشاگران را شوکه کرد، قسمت دوم با تمرکز بر پیامدهای روانی و درونی شخصیتها، تجربهای عمیقتر و آزاردهندهتر ارائه میدهد.
فیلم سوم این هفته، فیلم Safe House به کارگردانی جیمی مارشال، اثری پرتنش در ژانر تریلر است که در فضایی بسته و میان چند مأمور فدرال جریان دارد. حملهای تروریستی در لسآنجلس باعث میشود گروهی از مأموران در پناهگاهی مخفی شوند، اما شک و بیاعتمادی بهتدریج آنها را به دشمن یکدیگر تبدیل میکند. فیلم، با فضاسازی نفسگیر و بازیهای درخشان لوچیان لاویسکونت و هانا جان-کامن، یادآور تریلرهای کلاسیک دهه نود است که با کمترین جلوههای ویژه بیشترین تنش را خلق میکردند.
در نهایت، برای علاقهمندان به سریالهای جدید، سریال Nice to Not Meet You یک گزینه جذاب و متفاوت است. این مجموعه کمدی و درام داستان برخورد دو شخصیت غریبه را روایت میکند که هرکدام درگیر تنهایی، روابط ناموفق و جستوجوی معنا در زندگی روزمرهاند. سریال با نگاهی شوخطبعانه اما واقعگرایانه به روابط انسانی، به یادمان میآورد که گاهی نه آشنایی، بلکه فاصله است که حقیقت را آشکار میکند. چه به دنبال هیجان، ترس یا لحظاتی آرام و تأملبرانگیز باشید، آثار این هفته میتوانند تجربهای کامل و لذتبخش از سینما و تلویزیون برایتان رقم بزنند.
فیلم The Smashing Machine – بازگشت دواین جانسون به رینگ

فیلم The Smashing Machine یکی از متفاوتترین آثار ورزشی سال ۲۰۲۵ است؛ اثری که نهتنها بازگشتی جدی برای دواین جانسون محسوب میشود، بلکه وجهی کاملاً تازه از او را به نمایش میگذارد. این فیلم به کارگردانی بنی سفدی، با نگاهی صادقانه و بیپرده به زندگی واقعی مارک کِر، کشتیگیر آماتور و مبارز سرشناس MMA در دهه ۱۹۹۰، ساخته شده است. عنوان فیلم از لقب واقعی کر در دوران حرفهایاش گرفته شده، اما سفدی با تمرکز بر درون شخصیت، نشان میدهد که «ماشین کوبنده» در حقیقت انسانی آسیبپذیر، گرفتار در چرخه خشونت، شهرت و وابستگی است. فیلم The Smashing Machine برخلاف بسیاری از فیلمهای ورزشی که قهرمانی و موفقیت را میستایند، تصویری تلخ و انسانی از سقوط و رهایی ارائه میدهد؛ داستان مردی که برای پیروزی در رینگ باید ابتدا بر خود غلبه کند.
عوامل سازنده: فیلم توسط بنی سفدی نوشته، کارگردانی، تهیه و تدوین شده است؛ فیلمسازی که با آثار پرتنش و روانپریشانهای چون فیلم Uncut Gems و فیلم Good Time شناخته میشود. سبک سینمایی او، مبتنی بر ریتم نفسگیر، برداشتهای طولانی و واقعگرایی خشن، در فیلم The Smashing Machine نیز کاملاً مشهود است. فیلمنامه، بر پایه زندگی واقعی مارک کر نوشته شده و از مستند سال ۲۰۰۲ با همین عنوان الهام گرفته است.
داستان و بازیگران: فیلم The Smashing Machine روایتگر فراز و فرودهای زندگی مارک کِر است، مبارزی که در دوران اوج، قهرمان بیرقیب مسابقات MMA بود اما درگیر اعتیاد، افسردگی و بحران هویت شد. داستان از دوران شهرت او آغاز میشود؛ جایی که پیروزیهای پیاپی در رینگ، فشار روانی و رسانهای را دوچندان میکند. در این میان، تنها پناه او داون استیپلز (با بازی امیلی بلانت)، زنی که با عشق و صبر میکوشد تعادل را به زندگی متلاطم مارک بازگرداند. اما همانطور که فیلم نشان میدهد، مبارزهی واقعی کِر نه در میدان نبرد، بلکه درون خودش جریان دارد.
دواین جانسون در یکی از بهترین و جسورانهترین نقشآفرینیهای کارنامهاش ظاهر شده است. او کاملاً از قالب معمولی خود بهعنوان قهرمان اکشن فاصله گرفته و تصویری آسیبپذیر، عصبی و گاه شکسته از مارک کِر ارائه میدهد. فیزیک قدرتمند او به کمک بنی سفدی، به ابزاری برای نمایش شکنندگی روح بدل میشود. امیلی بلانت نیز در نقش داون درخشان است و شیمی احساسی میان او و جانسون یکی از ستونهای اصلی فیلم را تشکیل میدهد. در کنار آنها، مبارزان واقعی همچون رایان بیدر، باس روتن و اولکساندر اوسیک حضور دارند که به صحنههای ورزشی فیلم اعتبار و اصالت میبخشند.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم The Smashing Machine اثری است که بیش از آنکه درباره مبارزه باشد، درباره شکست است؛ شکست در برابر وسوسه، فشار و خود ویرانگری. کارگردان بنی سفدی بهجای ساخت یک بیوگرافی کلاسیک، پرترهای ناتمام و دردناک از انسانی میسازد که تلاش میکند دوباره معنا بیابد. فیلم از نظر دراماتیک گاهی از ریتم میافتد و روایتش در نیمه دوم بیش از حد درونی میشود، اما صداقت احساسی و واقعگرایی بیپیرایهاش آن را از کلیشههای معمول سینمای ورزشی جدا میکند.
منتقدان، بازی دواین جانسون را یکی از نقاط قوت اصلی فیلم دانستهاند. او در این نقش نهتنها از فیزیک خود، بلکه از سکوتها، اضطراب و نگاههای سردش برای بیان درد درونی شخصیت استفاده میکند. همین انتخاب جسورانه، فیلم The Smashing Machine را به تجربهای متفاوت برای طرفداران ژانر بیوگرافی و ورزشی تبدیل کرده است.
در نهایت، این فیلم بیش از آنکه درباره قدرت عضلات باشد، درباره شکنندگی روح است. اگر به دنبال فیلمی هستید که مرز میان پیروزی و فروپاشی را با نگاهی انسانی و دردناک به تصویر بکشد، فیلم The Smashing Machine انتخابی شجاعانه و تأثیرگذار است.
فیلم The Black Phone 2 – بازگشت سایههای ترس

چهار سال پس از موفقیت غیرمنتظره فیلم ترسناک The Black Phone، اسکات دریکسن با ساخت دنبالهای مستقیم تحت عنوان فیلم Black Phone 2 بازگشته است تا بار دیگر به سراغ تاریکترین زوایای ذهن و ترس انسان برود. فیلم نخست در سال ۲۰۲۱ با ترکیب مؤثری از وحشت روانشناختی، دلهرهی موقعیت و بازی درخشان ایتن هاوک به یکی از پدیدههای ژانر ترس بدل شد. اکنون در سال ۲۰۲۵، فیلم Black Phone 2 تلاش میکند نه فقط ادامهای بر داستان قبلی باشد، بلکه تصویری گستردهتر از تأثیرات روانی و اخلاقی رویدادهای آن ارائه دهد. در دنیایی که تلفن سیاه هنوز در حافظه مخاطبان زنگ میزند، کارگردان اسکات دریکسن باز هم با همان دقت و مهارت سابق، وحشت را از سطح به عمق ذهن تماشاگر میکشاند.
عوامل سازنده: کارگردانی فیلم بر عهده اسکات دریکسن است؛ فیلمسازی که پیشتر با آثاری چون Sinister و Doctor Strange نشان داده است در تلفیق ژانر وحشت با لایههای فلسفی و اخلاقی تبحر دارد. فیلمنامه این قسمت نیز همانند نسخه نخست توسط دریکسن و سی. رابرت کارگیل نوشته شده است و این تداوم نویسندگی باعث شده پیوند روایی و احساسی میان دو فیلم حفظ شود.
داستان و بازیگران: فیلم Black Phone 2 مستقیماً به رویدادهای پس از قسمت اول میپردازد. فینی (با بازی میسون تِیمز) و خواهرش گوئن (با بازی مدلین مکگرا) حالا تلاش میکنند زندگی عادیای پس از تجربهی کابوسوارشان با قاتل کودکان معروف به «گیرنده» بازی ایتن هاوک بسازند. اما زخمهای روانی آن دوران هنوز التیام نیافته است، و وقتی زنگ مرموز «تلفن سیاه» دوباره به صدا در میآید، کابوس بازمیگردد. فیلم با مهارتی مثالزدنی میان واقعیت و وهم در نوسان است، جایی که ارواح قربانیان گذشته بار دیگر ظاهر میشوند تا راز تازهای را آشکار کنند.
ایتن هاوک دوباره در نقش مرموز و دلهرهآورش ظاهر میشود و با بازی خونسرد و نگاههای یخزدهاش، شخصیت «گیرنده» را به یکی از ماندگارترین شرورهای سینمای مدرن تبدیل میکند. مِیسون تِیمز نیز رشد چشمگیری در بازیگریاش نشان میدهد؛ او حالا نوجوانی است که میان احساس گناه و شجاعت گرفتار شده است. مدلین مکگرا حضور پررنگتری دارد و رابطهی او با برادرش بُعد احساسی تازهای به روایت میبخشد. اضافه شدن دِمیان بیچیر در نقش مأموری که در پی درک منشأ این رویدادهای فراطبیعی است، به غنای فیلم افزوده است.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Black Phone 2 نمونهای نادر از یک دنباله موفق در ژانر ترس است که صرفاً به تکرار عناصر محبوب قسمت قبلی بسنده نمیکند. کارگردان اسکات دریکسن با درک عمیق از پیامدهای روانی ترس، فیلمی ساخته که در عین حفظ تعلیق و وحشت، به بررسی احساس گناه، رهایی و تأثیر خشونت بر روح انسان میپردازد. با این حال، فیلم گاهی در میان نمادپردازیهای بیش از حد و لحظات احساسی طولانی، از ضرباهنگ خود فاصله میگیرد. برخی صحنهها بهویژه در نیمه دوم، ریتم کندتری دارند و ممکن است مخاطب را از حس دلهرهی اولیه دور کنند.
با وجود این کاستیها، فیلم Black Phone 2 فیلمی است که بهراحتی نمیتوان از آن گذشت. کارگردانی دقیق، بازیهای قدرتمند و پرداخت روانشناسانه شخصیتها باعث شده این دنباله نهتنها ارزش تماشا داشته باشد، بلکه بهنوعی تجربهای تأملبرانگیز درباره ترس، بقا و بخشش تبدیل شود. اگر به دنبال فیلمی هستید که هم شما را بترساند و هم وادارتان کند درباره ترسهای درونی خود بیندیشید، فیلم Black Phone 2 انتخابی کاملاً مناسب است.
فیلم Safe House – اعتماد ازدسترفته میان مأموران مخفی

در سالی که سینمای تریلر آمریکا با آثاری پر زرقوبرق و پر فروش اما اغلب تکراری پر شده، فیلم Safe House به کارگردانی جیمی مارشال تلاش میکند با رویکردی متفاوت در ژانر تعلیق، به همان ریشههای اصیل بیاعتمادی، ترس و روانپریشی بازگردد. داستان فیلم حول محور گروهی از مأموران فدرال میچرخد که پس از یک حمله تروریستی مرگبار در لسآنجلس به مخفیگاهی پناه بردهاند، اما این پناهگاه بهزودی به صحنهای از تردید، توطئه و مرگ تبدیل میشود. فضای فیلم به طور هوشمندانهای درونگرایانه است؛ بهجای تعقیب و گریزهای پرهیاهو، بر اضطراب روانی و فروپاشی اعتماد در میان اعضای تیم تمرکز دارد. این همان عنصری است که فیلم Safe House را از بسیاری از آثار اکشن معمول سالهای اخیر جدا میکند.
عوامل سازنده: فیلم Safe House را جیمی مارشال کارگردانی کرده و فیلمنامه آن توسط لئون لنگفورد نوشته شده است. ترکیب این دو نفر باعث شده فیلم از نظر ریتم و تنش، توازنی دقیق بین اکشن و درام روانشناختی داشته باشد. فیلم با تهیهکنندگی و تدوین منسجم، فضایی بسته و خفقانآور را بهخوبی القا میکند.
داستان و بازیگران: روایت فیلم در یک مخفیگاه فدرال آغاز میشود، جایی که شش مأمور ویژه پس از حملهای تروریستی به لسآنجلس پناه گرفتهاند. اما بهزودی درمییابند که دشمن درون خودشان است. شک و تردید در میان اعضا بالا میگیرد و هرکس دیگری را عامل نفوذی میپندارد. فضای فیلم با کمترین میزان اکشن فیزیکی، اما بیشترین بار دراماتیک، بر اساس گفتوگوها و حرکات ظریف بازیگران پیش میرود. لوچیان لاویسکونت در نقش اندرسون، با بازیای چندلایه بین خونسردی و اضطراب، تماشاگر را تا پایان درگیر میکند. هانا جان-کامن با حضور پرقدرتش بهعنوان شخصیتی میان منطق و احساس، بعدی انسانیتر به فیلم میبخشد. هولت مککلنی هم با کاریزمای خاص خود در نقش مأموری سالخورده که در میان جنون و شک گرفتار شده، از نقاط قوت بازیگری فیلم است.
آیا فیلم ارزش دیدن دارد؟ فیلم Safe House شاید برای تماشاگرانی که انتظار یک تریلر پرتحرک با انفجار و تعقیب دارند، اثری کُند و محدود به نظر برسد، اما از منظر روایت و فضاسازی روانی، یکی از آثار قابلتوجه سال ۲۰۲۵ است. کارگردان به شکلی هوشمندانه از محدودیت مکانی بهعنوان ابزاری برای افزایش تعلیق استفاده میکند و فیلم را به مطالعهای درباره ترس و فروپاشی اعتماد بدل میسازد. با این حال، برخی منتقدان ضعفهایی در شخصیتپردازی و انسجام پایانی داستان دیدهاند؛ بهویژه اینکه در نیمه دوم، فیلمنامه بیش از حد بر افشاگری نهایی تمرکز میکند و از عمق روانی اولیه فاصله میگیرد.
در مجموع، فیلم Safe House اثری است که اگر به تریلرهای روانشناختی با تعلیقهای تدریجی علاقه دارید، ارزش دیدن دارد. اثری که نه به دنبال جلب رضایت عمومی بلکه در پی بازگرداندن حس بیاعتمادی و اضطراب به سینمای مهیج آمریکاست.
سریال Nice to Not Meet You – طنز تلخ روابط مدرن

در میان موج سریالهای کرهای که هر سال با ژانرهای متنوع از عاشقانه تا فانتزی منتشر میشوند، سریال Nice to Not Meet You اثری است که تلاش میکند نگاهی متفاوت به درام و دنیای رسانه داشته باشد. این مجموعه محصول سال ۲۰۲۵ شبکه tvN است و با ترکیب داستانی هوشمندانه از جاهطلبی، اخلاق حرفهای و روابط انسانی، روایتی تازه از برخورد دو جهان متفاوت یعنی دنیای بازیگری و روزنامهنگاری را به تصویر میکشد. سریال Nice to Not Meet You با وجود ظاهر آرام و روایت عاشقانهاش، در لایههای زیرین خود نقدی صریح به صنعت سرگرمی و رسانه کره جنوبی ارائه میدهد و به همین دلیل توجه بسیاری از منتقدان را به خود جلب کرده است.
عوامل سازنده: کارگردانی این سریال را کیم هیوون، یکی از چهرههای شناختهشده در درامهای اجتماعی، بر عهده دارد که پیشتر در ساخت آثاری با مضمون فساد و عدالت اجتماعی نیز موفق عمل کرده بود. نویسندگی سریال به پارک جیسئون سپرده شده که توانسته در آثار پیشین خود شخصیتهایی چندبعدی و باورپذیر خلق کند.
داستان و بازیگران: داستان سریال حول محور دو شخصیت اصلی میچرخد: لیم هیون-جون (با بازی لی جونگ-جائه) و وی جونگ-سین (با بازی لیم جی-یئون). هیون-جون بازیگری است که دوران اوج خود را پشت سر گذاشته و اکنون در تلاش است تا با ایفای نقش یک کارآگاه درستکار در یک ملودرام تلویزیونی، دوباره نام خود را بر سر زبانها بیندازد. در مقابل، وی جونگ-سین خبرنگاری جدی و عدالتطلب است که پس از سالها فعالیت در بخش سیاسی، ناگهان به بخش سرگرمی تنزل مقام مییابد. برخورد این دو شخصیت، یکی از دنیای نمایش و دیگری از دنیای حقیقت، بستری جذاب برای روایت تضاد میان ظاهر و واقعیت در جامعه معاصر کره فراهم میکند.
در کنار این دو، کیم جیهون در نقش لی جه-هیونگ، ستاره سابق بیسبال که پس از مصدومیت تبدیل به مدیرعامل شرکت Sports Eunsung شده، و سئو جیهیه در نقش یون هوا-یونگ، سردبیر بخش سرگرمی همان شرکت، حضور دارند. این دو شخصیت مکملهای مهمی برای خط اصلی داستان هستند و با درگیریهای شخصی و حرفهای خود، بُعد تازهای به روایت میبخشند. بازی لی جونگ-جائه طبق معمول پرقدرت و کنترلشده است، در حالی که لیم جی-یئون با ظرافتی مثالزدنی، احساسات و خشم فروخورده یک خبرنگار تحقیرشده را به نمایش میگذارد.
آیا سریال ارزش دیدن دارد؟ سریال Nice to Not Meet You شاید در ظاهر یک درام ملایم با عناصر عاشقانه باشد، اما در واقع اثری عمیق درباره بازتعریف هویت فردی و حرفهای در جهانی است که شهرت و واقعیت دائماً در هم میآمیزند. این سریال با نگاهی دقیق به اخلاق رسانهای، فشارهای صنعت سرگرمی و تغییر جایگاه اجتماعی افراد، از سطح یک درام معمولی فراتر میرود. با این حال، ریتم آرام روایت در قسمتهای ابتدایی ممکن است برای برخی مخاطبان مناسب نباشد و حجم زیاد گفتگوها درباره مسائل شغلی گاهی از جذابیت دراماتیک اثر بکاهد.
با وجود این کاستیها، بازی درخشان لی جونگ-جائه و لیم جی-یئون، کارگردانی دقیق و لایههای معنادار فیلمنامه باعث میشود سریال Nice to Not Meet You اثری ارزشمند و متفاوت در میان تولیدات تلویزیونی سال ۲۰۲۵ باشد. اگر به دنبال سریالی هستید که در عین داشتن لحظات احساسی، شما را به تفکر درباره مرز میان واقعیت و نمایش وادارد، این اثر بدون شک انتخابی شایسته است.
منبع: گیمفا
منبع | گیمفا




