این متهم به قتل را شناسایی کنید+ عکس | ماجرای قتل ورزشکاری به نام سروش | قدم به قدم در تعقیب ابوالفضل

عامل قتل مربی بدنسازی وقتی نتوانست از کشور فرار کند زندگی مخفیانهای در پیش گرفت و حالا بعد از گذشت ۴ ماه از این جنایت، بازپرس پرونده دستور انتشار تصویر وی را صادر کرده است تا اگر کسی از مخفیگاه او خبر دارد موضوع را به پلیس اطلاع دهد.
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایران، هشتم تیرماه امسال خبر قتل ورزشکاری به نام سروش که مربی بدنسازی بود مقابل یک باشگاه ورزشی در منطقه ولنجک به پلیس اعلام شد.
در تحقیقات اولیه کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت به بازبینی تصاویر دوربینهای مداربسته محل پرداخته و مشخص شد سروش سوار بر موتورسیکلتش مقابل باشگاه توقف کرده بود که تلفن همراهش زنگ میخورد و وقتی سرگرم صحبت با تلفن بود دو سارق به وی نزدیک شدند و قصد سرقت گوشی تلفن همراهش را داشتند که سروش با آنها درگیر میشود اما یکی از سارقان با چاقو ضربهای به گردن پسر جوان میزند و فرار میکند.

در ادامه با توجه به تصاویر ضبط شده، مشخص شد متهمان سابقهدار هستند و با کمک آلبوم تصاویر مجرمان، هویت آنها شناسایی شد.
وقتی تیم جنایی راهی مخفیگاه آنها شد یکی از متهمان را دستگیر کردند اما متهم اصلی به نام ابوالفضل بهرامنژاد متواری شده بود. بررسیها نشان داد ابوالفضل به مرزهای شمال غربی کشور رفته تا از آنجا به ترکیه فرار کند. با اطلاع از این موضوع پس از هماهنگیهای قضایی تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی مرزهای شمال غربی شدند و متهم که پلیس را در یک قدمی خود دیده بود به ناچار مجبور به ماندن در کشور شد اما از آنجا که پس از ۴ ماه هنوز ردیابیها برای یافتن مخفیگاه وی به نتیجه نرسیده است بازپرس جنایی دستور چاپ تصویر بدون پوشش ابوالفضل را صادر کرد تا چنانچه شهروندان از مخفیگاه او مطلع هستند با شماره تلفنهای ۵۱۰۵۵۵۱۰ اداره دهم پلیس آگاهی یا ۱۱۰ مرکز فوریتهای پلیس تماس بگیرند.

گوشی را سرقت نکردیم
همدست ابوالفضل که چند روز پس از قتل دستگیر شد درباره این حادثه گفت: «من و ابوالفضل حدود ۱۰ سابقه کیفری به اتهام گوشی قاپی و کیف قاپی داریم. آخرین بار که از زندان آزاد شدم حدود یک سال قبل بود و با ابوالفضل تصمیم گرفتیم دوباره سرقت کنیم.»
از روز سرقت بگو؟
به همراه ابوالفضل از کیانشهر که محل زندگیمان بود راه افتادیم و راهی ولنجک شدیم. با خودمان گفتیم یک سر میرویم قهوهخانه و قلیان میکشیم و در مسیر هم اگر سوژه مناسبی برای سرقت دیدیم انجام میدهیم.
سوژهها را چطور انتخاب میکردید؟
در خیابان پرسه میزدیم و با دیدن افرادی که مشغول صحبت با تلفن بودند به آنها نزدیک شده و گوشی یا کیفشان را سرقت میکردیم. شب حادثه هم با دیدن پسر جوان که گوشی آیفونی بدست داشت و بیتوجه به اطراف مشغول صحبت بود به او نزدیک شدیم. آن روزمن راکب بودم و ابوالفضل ترک نشین وقتی نزدیکش شدیم ابوالفضل گوشی را از دستش قاپید. اما سروش چون قوی بود و سرعت عمل بالایی هم داشت، ابوالفضل را گرفت و او که خود را در میان دستان تنومند سروش دید ترسید و با دست دیگر چاقویش را بیرون آورد و به سمت او پرتاب کرد که چاقو به گردن سروش خورد، وقتی روی زمین افتاد از ترس فرار کردیم. حتی فرصت نکردیم گوشی را سرقت کنیم.
ظاهراً حین فرار آسیب هم دیده بودی؟
بله، موقع فرار داخل گودالی افتادیم و پایم شکست. مردم میخواستند به اورژانس زنگ بزنند اما نمیدانستند ما در حال فرار بودیم با همان وضعیت سوار موتور شده و فرار کردیم. بعد از آن هم به درمانگاهی رفتم و با هویت جعلی درمان شدم.
کی فهمیدید سروش کشته شده؟
وقتی خبرش مثل بمب در فضای مجازی صدا کرد، فهمیدیم.
همیشه از چاقو استفاده میکردید؟
چاقو همیشه همراه داشتیم اما استفاده نمیکردیم؛ این بار چون گیر افتادیم مجبور به استفاده شدیم.



