Warning: A non-numeric value encountered in /home/teenti/public_html/wp-content/themes/jannah/inc/custom-styles.php on line 1518
نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما - تین و تیتر
آخرین اخبار

نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما

کارگردان‌ها، نویسنده‌ها و عوامل سینمایی بارها به تاثیراتشان از فیلم‌های گذشته اعتراف کرده‌اند؛ چه آن اثرِ شناخته‌شده و جاافتاده‌ای در تاریخ سینما باشد، چه فیلمی کمتردیده‌شده که سال‌ها در سایه مانده است. این تاثیرپذیری، اگر از مسیر الهام بگذرد و به درک تازه‌ای از فرم و محتوا برسد، می‌تواند ارزشمند باشد؛ اما زمانی که تقلید صرف جای خلاقیت را بگیرد، نتیجه چیزی نیست جز تکرار بی‌جانِ رویای دیگران. آخرین ساخته‌ لاسه هالستروم، دقیقا در چنین نقطه‌ای ایستاده است: میان ادای احترام و تکرار، میان رویا و بازتولید، میان سفر و کارت‌پستال.

هدر پیش از شروع کارش در نیویورک، همراه دو دوستش به سفر اروپا می‌رود و در قطار با جک، پسری اهل نیوزلند، آشنا می‌شود. میانشان عشقی شکل می‌گیرد و سفری عاشقانه را در شهرهای اسپانیا و پرتغال آغاز می‌کنند. اما جک در سفری که قرار بود همراه با هدر به نیویورک بازگردد، بی‌خبر ناپدید می‌شود. هدر پس از گذشت چندماه با یافتن سرنخ‌هایی از جایی که جک حضور دارد، باید تصمیم بگیرد میان زندگی برنامه‌ریزی‌کرده‌اش و جک مرموز دست به انتخاب بزند.

نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما - گیمفا

فیلم «نقشه‌ای که به تو منتهی می‌شود» در ظاهر ماجرای ساده‌ای دارد. قصه گروهی از جوان‌ها در یک سفر تابستانی که در طی آن با آدم‌های جدیدی آشنا می‌شوند و زود دل می‌بازند. هدر و جک کاراکتر‌های اصلی این گروه پنج نفره‌اند. جک با دفترچه خاطرات پدربزرگش به اسپانیا آمده تا سفر ماجراجویانه‌ای که پدربزرگش چند دهه قبل انجام داده بود را خود تجربه کند. جست‌وجویی در جغرافیایی واقعی که قرار است به سفری درونی بدل شود. اما برخلاف وعده‌اش، فیلم هرگز از سطح این جغرافیا عبور نمی‌کند. لاسه هالستروم که به‌ نظر می‌رسد تحت تاثیر مستقیم اثر معروف ریچارد لینک‌لیتر، «پیش از طلوع» فیلم را ساخته، می‌کوشد با ترکیب گفت‌وگوها و پیاده‌روی‌های طولانی، مناظر توریستی و موسیقی مداوم (از جنس پاپ)، حال‌و‌هوایی احساسی و مدرن بسازد، اما این تلاش از همان ابتدای کار محکوم به توقف است.

نخستین مشکل فیلم، فقدان شیمی میان دو کاراکتر اصلی، هدر و جک، است. با آنکه فیلم از همان ابتدا سعی می‌کند حس جاذبه‌ای میان آن‌ها القا کند، اما هیچ‌چیز در قاب‌ها، در بازی‌ها یا در ریتم نگاه‌ها، دلیلی برای باور به این رابطه نمی‌سازد. آنچه در «پیش از طلوع» از جنس نگاه، مکث و خاموشی بود، اینجا در قالب گفتارِ بی‌وقفه‌ای تکرار می‌شود که بیش از آن‌که گفت‌وگو باشد، نوعی سخنرانی نوجوانانه، فکرنشده و بی‌شباهت به کاراکتر‌ها است. حتی اشاره به ارنست همینگوی و بحث‌های شبه‌فلسفی درباره کتاب و زندگی، در دهان این دو کاراکتر جا نمی‌گیرد؛ نه به دلیل جوانی‌شان، بلکه چون فیلم هرگز برایشان عمقی قائل نمی‌شود.

نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما - گیمفا

از نطر فرم، «نقشه‌ای که به تو منتهی می‌شود» بیش از آنکه سینمایی باشد، ویدیویی است. استفاده‌ مکرر از تقسیم‌بندی‌های قاب، فریم‌های عمودی شبیه استوری‌های اینستاگرام و بازنمایی همان صحنه‌ها از زاویه‌ دوربین موبایل، به‌ جای افزودن تنوع بصری، حسی از تکرار و تصنع ایجاد می‌کند. فیلم می‌خواهد به‌روز و هم‌سو با زبان رسانه‌های اجتماعی باشد، اما در نهایت در دام همان سطحی‌نگری‌ای می‌افتد که سعی دارد با تغییر فرمش چیز نویی ارائه دهد. لاسه هالستروم ظاهرا شیفته‌ ایده‌ زندگی از نگاه دوربین گوشی است، اما فراموش می‌کند که سینما با بازآفرینی واقعیت جذاب می‌شود، نه با تقلید مستقیم آن.

از نظر روایت، فیلم در نقطه‌ای میان سفر جاده‌ای و داستان بلوغ نوجوانانه (در آدم‌هایی با ظواهر بزرگسال) سرگردان است. ماجراهایی چون دزدیده‌ شدن پاسپورت، پیدا شدن ناگهانی پولی هنگفت، یا تصمیم به سفر، چنان بی‌منطق و گذرا رقم می‌خورند که گویی تنها برای پر کردن مسیر فیلم طراحی شده‌اند. گره‌افکنی‌ها بی‌جان و گره‌گشایی‌ها بی‌تاثیرند، تا جایی که بیننده در نیمه‌ دوم فیلم به ‌سختی می‌تواند انگیزه‌ کاراکترها را دنبال کند. با وجود این، فیلم هرگز به‌طور کامل از ریتم نمی‌افتد و همین ریتمِ ملایم و پالت روشن و فضای تابستانیش باعث می‌شود تماشایش، هرچند فراموش‌شدنی و بی‌تاثیر اما خوشایند باقی بماند.

نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما - گیمفا

از نکات دیگر فیلم، زیبایی بصری نماهاست. جاده‌ها، ساحل‌ها، شهرهای مدیترانه‌ای و نورهای گرم تابستانی، همگی چشم‌نوازند. اما این زیبایی، بیشتر مدیون لوکیشن است تا فیلمبرداری. قاب‌ها تمیز و منظم‌اند، اما فاقد نگاه شخصی. گویی فیلم می‌خواهد با اتکا به طبیعت و فضا، کمبود درام را جبران کند. موسیقی پاپ نیز با حضور مداومش به‌ جای همراهی، فیلم را اشباع می‌کند. تقریبا در هر دقیقه قطعه‌ای تازه به گوش می‌رسد، بی‌آنکه ارتباطی با حس یا موقعیت صحنه داشته باشد. نتیجه فیلمی است که در ظاهر پرانرژی و جوانانه، اما از درون تهی است.

کاراکتر‌های فرعی «نقشه‌ای که به تو منتهی می‌شود» بیش از آن‌که به فیلم عمق بدهند، آن را پراکنده می‌کنند. هیچ‌ یک از آن‌ها تعریف مشخصی ندارند، حضورشان به روایت کمکی نمی‌کند و تنها زمان را پر می‌کنند. همین سطحی‌بودن باعث می‌شود فیلم به‌ جای پرداخت شخصیت‌ها، به حرکت از مکانی به مکان دیگر بسنده و فکر کند چنین تغییری برای سرگرم‌کردن مخاطبش کافی است. سفری که می‌توانست استعاره‌ای از رشد و شناخت باشد، بدل به گشت‌وگذاری تفریحی و تغییراتی دروغین در کاراکتر‌ها می‌شود.

با این حال، نمی‌توان از حس مثبت و فضای رویایی فیلم چشم پوشید. دست‌کم برای مخاطبان نوجوان، اثری خوشحال‌کننده، هیجان‌آور و خیال‌انگیز است؛ نماینده‌ای از سینمای رویای جوانی که در آن سفر، عشق، موسیقی و نور در هم تنیده‌اند. اما برای مخاطب جدی‌تر، فیلم در بهترین حالت، یک نسخه‌ رقیق‌شده از آثار مشابه است. بدون گفت‌وگوهای زنده، بدون فلسفه‌ درونی و واقعی و بدون حس واقعی زمان. اگر این اثر را با چسباندن و مقایسه با گروه فیلم‌های مشابه هم نخواهیم مقایسه کنیم، در نهایت نمی‌توانیم از چیزی حرف بزنیم که قبلا در فیلمی نبوده یا در این اثر به شکل بهتری اجرا شده است.

نقد و بررسی The Map That Leads to You |‌ نقشه‌ای به بیرون از سینما - گیمفا

فیلم در پایان تلاش می‌کند با استفاده از رویکرد‌های کلیشه‌ و نخ‌نمایی چون بیماری سرطان، جدایی‌، ازدواج‌ و کشف صفحات جدیدی از دفترچه پدربزرگ، بار احساسی خود را بالا ببرد، اما چون هیچ بستر عاطفی‌ برای این واقعه ساخته نشده، تاثیرش کوتاه و گذراست. مخاطب به‌جای تاثر، بیشتر حس می‌کند با پایانی از پیش‌نوشته‌شده روبه‌روست. در مجموع «نقشه‌ای که به تو منتهی می‌شود» شاید بتواند در صفحه‌های اینستاگرام، با ویدیوهای کوتاه و قاب‌های درخشانش، کار تبلیغ‌کنندگان را راحت کند و هزاران لایک و مخاطب علاقه‌مند به تماشا جمع کند، اما در مقام فیلم سینمایی، چیزی بیش از سفری خوش‌رنگ و بی‌احساس نیست؛ نقشه‌ای که شاید به گشت‌وگذار و یافتن نیمه‌گمشده بی‌انجامد اما همه‌ چیزش دروغین و باسمه‌ای است. فیلم «نقشه‌ای که به تو منتهی می‌شود» درست مانند ماهی‌ در سطح اقیانوس سینما شنا می‌کند و با پولک‌هایش خودنمایی می‌کند اما در دام مخاطبان و تماشاگران جدی سینما می‌افتد و بلعیده می‌شود؛ بدون آنکه خاطره‌ یا تاثیری بر جای بگذارد.

امتیاز نویسنده: ۲ از ۱۰

منبع | گیمفا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا