آب رفتن طبقه متوسط در ایران | سلاح ورزی: طبقه متوسط وقتی ناامید شود، فکر مهاجرت می افتد
اقتصادنیوز: در دهههای اخیر، تحولات اقتصادی ایران و شوکهای سیاسی و اقتصادی باعث شده است که شاهد کوچک شدن طبقه متوسط کشور باشیم.
به گزارش اقتصادنیوز، با کوچک شدن طبقه متوسط جامعه و سوق یافتن این قشر به سمت طبقه نزدیک به فقیر شاهد از دست دادن قدرت خرید، کاهش دسترسی به خدمات آموزشی و بهداشتی، و محدود شدن فرصتهای شغلی، بودهایم.

بحران کوچک شدن طبقه متوسط در ایران | احمدزاده: دولت بهجای کاهش هزینهها از جیب طبقه متوسط برمیدارد
نایبرئیس کمیسیون اقتصاد کلان اتاق بازرگانی ایران میگوید: دولتها برای اینکه مخارج و هزینههای خود را کم کنند، از جیب طبقه متوسط جامعه استفاده میکنند.
حسین سلاح ورزی رییس سابقاتاق بازرگانی ایران در گفتوگوی با «اقتصادنیوز»، به این نکته اشاره کرد که تحریمها، تورم مزمن و سیاستهای اقتصادی ضعیف، قشر متوسط را از حرکت به سمت طبقات بالاتر بازداشته و آن را به شدت کوچک کردهاند.
مشروح گفتگوی حسین سلاح ورزی رییس سابق اتاق بازرگانی ایران را در اقتصادنیوز بخوانید.
***
*جناب سلاحورزی؛ اصولا طبقه متوسط یا قشر متوسط در دنیا و ایران، چه محدودهای از افراد جامعه را شامل میشود و چه تعریفی میتوان برای این بخش ارائه کرد؟
تعریف واحد و مشخصی برای طبقه متوسط نمیتوان ارائه داد، معمولا از زوایای مختلف یا رویکردهای متفاوتی به تعریف آن میپردازند؛ از منظر جامعهشناختی یا تعاریف بانک جهانی و مطالعات توسعه. اما اگر بخواهیم از نظر جامعهشناختی در دنیا به این موضوع بپردازیم،این نکته مطرح میشود که طبقه متوسط به کسانی گفته میشود که هم تحصیلات دانشگاهی یا نسبتا بالا دارند و هم شغل تخصصی (دفتری یا حرفهای) دارند ؛ مانند مهندسان، پزشکان، کارشناسان، کارمندان بانک یا صاحبان کسب و کارهای کوچک.
این افراد مجموعا درآمدی دارند که به آنها اجازه میدهد بالای خط فقر زندگی کنند و بخشی از درآمد خود را پسانداز کنند و از این پسانداز روی آموزش فرزندان، سلامت، مسکن و حتی تفریحات سرمایهگذاری کنند. در تعریف جامعهشناسی، هم بیشتر روی سبک زندگی و نقشی که این قشر در نظم اجتماعی دارند، تاکید میشود و نه صرفا عدد درآمد.
تعریف بانک جهانی از طبقه متوسط: درآمد روزانه ۱۰ تا ۵۰ دلار
از سوی دیگر در رویه بانک جهانی و مطالعات توسعه، تعریف بر اساس درآمد ماهیانه خانوار صورت میگیرد. معمولا صحبت روی خانوارهایی است که بین ۱۰ تا ۵۰ دلار در روز، بر اساس برابری قدرت خرید، درآمد دارند. با این درآمد، خانواده میتواند هم خوراک و پوشاک خود را تأمین کند، فرزندان را به دانشگاه و مدرسه بفرستد، مقداری پسانداز داشته باشد، خود و خانوادهاش را بیمه کند، و حتی یک سری کالاهای با دوام مثل خودرو و لوازم خانگی خوب داشته و تفریحات ماهانه خود را نیز انجام دهد.
البته در خیلی از کشورها، از جمله ایران، همه میدانند که تقریبا هم کارمند، هم کارگر و هم پزشک خود را طبقه متوسط میدانند، این در حالی که در ایران طبقه متوسط به کوچکترین حد خود رسیده است.
*با لحاظ کردن معیار درآمد سرانه و هزینه سبد خانوار در زندگی شهری ایران، بخش بزرگی از افراد جامعه در دسته نزدیک به فقر یا فقیر قرار میگیرند. در این شرایط، کوچک شدن طبقه متوسط جامعه چه تأثیری بر اقتصاد و ساختار اجتماعی کشور میگذارد؟
در سالهای اخیر اتفاقاتی که در ایران رخ داده، که باعث شده، همه مردم با هم واقعا فقیر شوند. از نظر تاریخی، بعد از جنگ تا حدود اواخر دهه ۸۰، طبقه متوسط در ایران قدری رشد کرد؛ درآمدها بالاتر رفت و دسترسی به آموزش، مسکن و کالای با دوام بیشتر شد.
بخشی از طبقه متوسط به سمت فقیر شدن سُر خورده است
ولی از اوایل دهه ۹۰ به بعد، بهخصوص از زمانی که تحریمها شدیدتر شدند، درآمد ارزی کشور سقوط کرد و چند مرحله جهش ارزی و تورم مزمن خیلی بالایی داشتیم. در نتیجه، بخش عمدهای از این طبقه متوسط به سمت آسیبپذیر شدن و سپس فقیر شدن سُر خوردند.
مطالعات و تحقیقات مختلفی وجود دارد که نشان میدهد بخش عمدهای از کاهش سهم طبقه متوسط در ایران ناشی از تحریمها بوده است. آن دهکهایی که به صورت مرزی و شکننده بودند، با اعمال تحریمها همه به سمت فقر رو به رو شدند.
فقرِ سبک زندگی به وجود آمده است
اگر بخواهم خلاصهتر بگویم، تحریم در کنار سبک حکمرانی خیلی ضعیف و مجموعه شوکهای پیاپی که در اقتصاد داشتیم، باعث شد که طبقه متوسط در ایران کوچک و کوچکتر شود. ما تقریباً خیلی سال است که تورم سالانه دو رقمی داریم (از سال ۹۱، ۹۲، ۹۷، ۹۸) و بهخصوص در سالهای همین سه، چهار سال دهه ۱۴۰۰، جهشهای ارزی متوالی داشتیم که همه اینها باعث شده قدرت خرید حقوقبگیران، کارگران، کارمندان و معلمان مرتب تحلیل رفته و ضعیف شود.
از آنجایی که طبقه متوسط معمولاً دارایی اصلیشان نهایتا یک خانه، یک سپرده بانکی کوچک و یک حقوق ثابت است، در مقابل داراییهای تورمپذیر (که معمولاً طلا، ارز و ملکهای اضافه هستند) بازنده بودند. کسی که ۱۰ سال پیش خیلی راحت زندگی میکرده، امروز فقط تلاش میکند که زنده بماند. بسیاری از کسانی که جزو طبقه متوسط بودند، مصارف فرهنگی که داشتند (کتاب، آموزش خصوصی، تفریح و سفر)، همگی از زندگیشان حذف شده است. بیشتر باید گفت فقر سبک زندگی به وجود آمده است.
این تحریمها، که البته خیلی اثر جدی داشت، هم باعث کاهش سرمایهگذاری شد و هم افت تولید واقعی را ما داشتیم و به طور معناداری واقعا تحریمها تاثیر داشتند که طبقه متوسط را در ایران تضعیف کنند.
مهاجرت سرمایهها با کوچک شدن اقتصاد
*اگر این طبقه متوسط کوچک و کوچکتر شود، بخش اقتصادی و اجتماعی کشور شاهد چه تبعات و چه اتفاقاتی خواهد بود؟
در اقتصاد، اولین تاثیر کوچک شدن طبقه متوسط، کاهش تقاضای موثر داخلی است. عموما در همه دنیا، طبقه متوسط موتور مصرف کالاها و خدمات با ارزش افزوده بالاتر است؛ مثل همان آموزش خصوصی، خدمات مالی، گردشگری، فناوری و یا برندها. وقتی که طبقه متوسط کوچک و فقیرتر میشود، آن بنگاهها و شرکتهایی که روی این گونه تقاضاها ایجاد شدهاند، یا کوچک میشوند، یا تعطیل میشوند، یا مهاجرت میکنند و یا از بین میروند. خب این باعث میشود که هم رشد اقتصادی کمتر شود و هم رکود عمیقتر و پایدارتر شود.
همچنین، روی سرمایهگذاری روی سرمایه انسانی نیز به شدت اثر میگذارد. یک خانوادهای که جزو طبقه متوسط است، روی اینکه فرزند خود را به مدرسه بهتر بفرستد، کلاس زبان بفرستد، مهارتآموزی به او یاد دهد، تغذیه خوب داشته باشد و روی سلامتیشان سرمایهگذاری میکند. اما وقتی که پول نداشته باشد، این توجه به این آیتمها کم میشود و میتواند تأثیر جدی بر کاهش کیفیت نیروی کار آینده کشور داشته باشد.
حرکت اقتصاد کشور به سمت سفتهبازی و غیررسمی شدن
از سوی دیگر، حرکت اقتصاد کشور به سمت سفتهبازی و غیررسمی شدن نیز اثر خیلی جدی دارد و میتواند پیامدهای اجتماعی و سیاسی نیز داشته باشد.
اولین اثر اجتماعی ضعیف شدن و کوچک شدن طبقه متوسط این است که به جای اینکه ما یک جامعهای داشته باشیم که طیف پیوستهای از درکها را داشته باشد، جامعه به دو بخش و دو قطب تبدیل میشود: یک اقلیت ثروتمند که تقریبا از نوسانات مصون هستند و یک اکثریت فقیری که هم آسیبپذیرند و هم اصلیترین دغدغهشان بقا است. در مسائل اجتماعی، واقعا این طبقه متوسط میتواند نقش ضربهگیر و میانجی را بازی کند که وقتی این طبقه متوسط واقعا از بین برود یا ضعیف شود، مرز فقیر و غنی نمایانتر، تیزتر و نمود بیشتری پیدا میکند.
پس وقتی که طبقه متوسط واقعا لاغر و ضعیف میشود، عموما تحصیلکردهها هم چون چشماندازی برای بهبود نمیبینند، ناامیدی در آنها زیاد شده و به فکر مهاجرت میافتند. همچنین بر الگوهای خانواده و جمعیت تأثیر میگذارد؛ مثلا ازدواجها دیرتر میشود، باروری کمتر میشود و فرزندآوری آگاهانه خیلی کم میشود. اثرات این شکلی هم دارد.
*سیاستهای حاکمیت و نهادهای اقتصادی چه میزان در کوچک شدن بخش متوسط جامعه موثر بودهاند؟
به زعم بنده، دو دلیل اصلی برای کوچک شدن قشر متوسط در ایران وجود داشته است، یکی همین تحریمها بوده و دیگری کیفیت حکمرانی اقتصادی. کیفیت حکمرانی اقتصادی به معنای این است که ما در همه این سالهای بعد از انقلاب، تقریبا یک تورم مزمن (به جز چند سال محدود) و تورمهای دو رقمی و مزمن را داشتیم و در هر دهه هم یکی دو بار شوکهای ارزی و اینها را تجربه کردیم. این عوامل باعث شده که روز به روز ارزش پول ملی تحلیل رود و قدرت خرید قشر حقوقبگیر، کارمندان و طبقه متوسط هم تحلیل رفته و اینها ضعیف شوند. از سمت دیگر، مجموعه تحریمها نیز به همین شکل عمل کردهاند.
منبع: اقتصاد نیوز

