شاغلانِ فقیر در ایران | زنگ خطر بیکاری به صدا در آمده است | نسلی که زیر بار هزینههای زندگی فقیرتر و فرسوده میشود
اقتصادنیوز: پشت آمار بیکاری، نسلی ایستاده که با وجود داشتن شغل، هر روز عمیقتر در فقر شهری فرو میرود. اما چرا و چطور؟
به گزارش اقتصادنیوز، «چرا جوان ایرانی با وجود ۲ شغل، درحال فقیرتر شدن است؟ | «نسل معلق» شغل دارد اما امید نه!» این تیتر گزارش مطهره خردمندان در اقتصادنیوز است.در بخشی از این گزارش آمده است؛
در شهری که آمار شاغلان روی کاغذ به نظر آرام و امیدوارکننده بهنظر میرسد، واقعیت زندگی جوانان چیز دیگری روایت میکند؛ نسلی که شغل دارد اما امنیت نه، درآمد دارد اما آینده نه، و هر روز زیر بار هزینههای شهری کوچکتر و فرسودهتر میشود.

چرا جوان ایرانی با وجود ۲ شغل، درحال فقیرتر شدن است؟ | کار میکنیم که زنده بمانیم | «نسل معلق» شغل دارد اما امید نه!
اقتصادنیوز: جوانان امروز شاغلاند، اما زیر خط فقر نفس میکشند؛ نسلی که درآمد دارد اما آینده ندارد. در شهری که اجارهخانه از حقوق ماهانه پیشی میگیرد، «کار کردن» دیگر مترادف «زندگی کردن» نیست.
فقر شهری دیگر به بیکاری محدود نمیشود؛ امروز حتی شاغل بودن نیز نمیتواند مانعی در برابر سقوط به زیر خط فقر باشد. تازهترین دادههای مرکز آمار نشان میدهد که اگرچه نرخ کلی بیکاری در بهار ۱۴۰۴ حدود ۷.۳ درصد ثبت شده، اما تصویر واقعی برای جوانان بسیار نگرانکنندهتر است. برای گروه ۱۵ تا ۲۴ سال، بیکاری به مرز ۱۹.۷ درصد رسیده؛ یعنی از هر پنج جوان فعال، یک نفر همچنان بیرون از بازار کار مانده است. در گروه ۱۸ تا ۳۵ سال نیز نرخ بیکاری ۱۴.۵ درصد گزارش شده؛ عددی که نشان میدهد موتور اصلی نیروی کار کشور در معرض فرسایش قرار دارد.
این روند در تابستان ۱۴۰۴ نیز ادامه یافته است: نرخ بیکاری کل ۷.۴ درصد، اما بیکاری جوانان همچنان بالای ۱۹ درصد. شکاف میان نرخ بیکاری کل و نرخ بیکاری جوانان بهوضوح نشان میدهد که مسئله اصلی اقتصاد ایران نه بیکاری عمومی، بلکه بحران بیکاری جوانان است؛ بحرانی که اگر در مرکز سیاستگذاری قرار نگیرد، تبعات بلندمدتی برای آینده بازار کار خواهد داشت.
اما آمار بیکاری تنها نیمه ماجراست. نیمه دیگر در میزان فقر در خانوادههای شاغل دیده میشود. گزارش مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که در سال ۱۴۰۲ خط فقر برای یک خانواده سهنفره حدود ۸.۳ میلیون تومان بوده و با لحاظ تورم ۱۴۰۳، این رقم به بیش از ۱۱.۲ میلیون رسیده است. در تهران اما شرایط کاملاً متفاوت است: محاسبات رسمی نشان میدهد که خط فقر در پایتخت در سالهای ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ بالاتر از ۳۰ میلیون تومان بوده و در ابتدای ۱۴۰۴ نیز تغییر محسوسی نکرده است.
اینها یعنی جوانی که بین ۱۰ تا ۱۵ میلیون تومان درآمد دارد، عملاً امکان پسانداز، تشکیل خانواده یا حتی اجاره یک واحد کوچک را ندارد. اجاره یک خانه ۶۰ متری معمولی در تهران بین ۱۵ تا ۲۵ میلیون تومان است؛ رقمی که بخش بزرگی از جوانان را زیر خط فقر شهری نگه میدارد.
نسل جوان در فاز بقا یا زندگی؟ | ایمانی جاجرمی: از ونزوئلا درس نگرفتیم؛ مسیر فعلی ما را به «قحطی تقاضا» میرساند
در بازار کار نیز اوضاع چندان بهتر نیست. بخش قابل توجهی از شاغلان در وضعیت «اشتغال ناقص» قرار دارند؛ طبق گزارش بهار ۱۴۰۴، بیش از ۶.۶ درصد کمتر از ۴۴ ساعت در هفته کار کردهاند اما خواستار کار بیشتر بودهاند. در مقابل، ۴۰ درصد شاغلان بیش از ۴۹ ساعت در هفته کار کردهاند. این الگو تصویری روشن از بازار کار امروز نشان میدهد: یا کار کم است و ناکافی، یا کار زیاد است و فرساینده.
نرخ مشارکت اقتصادی نیز در تابستان ۱۴۰۴ تنها ۴۰.۸ درصد بوده؛ یعنی بخش بزرگی از جمعیت بالقوه کار یا امیدی به یافتن کار ندارد یا انگیزهای برای ورود به بازار ندارد. این «ناکامی پنهان» شاید خطرناکتر از رقم رسمی بیکاری باشد.
در چنین فضایی، آینده جوانان بیش از هر زمان دیگری نامطمئن است. بسیاری با وجود اشتغال، حتی با دو شغل، توان پوشش هزینههای پایه را ندارند.
روایت یعقوب ۲۵ ساله نمونهای از یک وضعیت جمعی است: «دو شغل دارم؛ پیک شب و کمک فروش روز. آخر ماه، بعد از هزینه موتور، غذا و کرایه، فقط قرض میماند. زندگی یعنی نقشه کشیدن برای زنده ماندن.»
نتیجه چنین چرخهای روشن است: جوانان ازدواج را عقب میاندازند، فرزندآوری را به تعویق میگذارند، یا به مهاجرت فکر میکنند. آنها آینده را نه بهخاطر تنبلی، بلکه بهخاطر نبود چشمانداز کنار میگذارند. نسلی که باید موتور اقتصاد باشد، امروز در وضعیت تعلیق مانده و این تعلیق نهتنها رشد اقتصادی، بلکه امید اجتماعی را نیز تهدید میکند.
منبع: اقتصاد نیوز



