
یوتیوبرهای ایرانی قربانی یک تصمیم در کالیفرنیا
در روزهای پایانی سال ۲۰۲۵، در حالی که یوتیوبرهای سراسر جهان خود را برای اوج ترافیک تبلیغاتی و افزایش درآمد آمادهچ میکردند، موجی از کاهش شدید درآمدها، گریبانگیر تولیدکنندگان محتوای ایرانی شد. بررسیها نشان میدهد الگوریتمهای جدید گوگل، اکنون دقیقتر از هر زمان دیگری، کاربران داخل ایران را حتی از پشت سد فیلترشکنهای قدرتمند شناسایی میکنند.
گزارشها حاکی از آن است که درآمد برخی کانالها تا ۸۰ درصد کاهش یافته است. یکی از یوتیوبرها در یکی از لایوهای خود گفته بود پیشتر به ازای هر هزار بازدید، حدود ۱۱ دلار درآمد داشته، اما پس از اجرای سیاستهای جدید، یکی از ویدئوهایش با وجود ۴۰۰ هزار بازدید، تنها ۴۰۰ دلار درآمد برای او به همراه داشته است.
چرا این بار دور زدن یوتیوب جواب نداد؟
برخلاف تصور عمومی، سیاست شناسایی کاربران ایرانی توسط یوتیوب، پدیدهای ناگهانی یا تازه نیست. این پلتفرم از سالها پیش فرآیند تشخیص کاربران کشورهای تحت تحریم را آغاز کرده بود. با این حال، تفاوت اصلی در میزان دقت این شناسایی است. در سالهای گذشته، نرخ شناسایی کاربران ایرانی پایینتر بود و برخی تولیدکنندگان محتوا با ثبت حساب در کشورهای دیگر و استفاده از فیلترشکنهای قدرتمند، این محدودیتها را دور میزدند.
اما در سالهای اخیر، سیاستهای جدید یوتیوب که تحت مالکیت گوگل قرار دارد معادله را تغییر داده است. گوگل با در اختیار داشتن دادههای عظیم مکانی، بهویژه از طریق سیستمعامل اندروید، و با تکیه بر هوش مصنوعی و تحلیل دادههای یکپارچه، کاربران ایرانی بیشتری را شناسایی میکند. در چنین شرایطی، راه فرار از نگاه الگوریتمها بسیار باریک شده و دایره یوتیوبرهایی که درآمد خود را از دست دادهاند، بهشدت گسترش یافته است.
برای گوگل و یوتیوب، تشخیص موقعیت واقعی کاربران کار دشواری نیست. یوتیوب از سال ۲۰۰۶ بهطور کامل در مالکیت گوگل قرار دارد و سازوکار تبلیغات آن نیز مستقیماً توسط این شرکت مدیریت میشود. گوگل موظف است مطابق قوانین تحریم ایالات متحده عمل کند و به همین دلیل، نمایش تبلیغات در ایران بهطور رسمی انجام نمیشود.
گوگل تنها به نشانی اینترنتی کاربران اکتفا نمیکند، بلکه مجموعهای از نشانهها را بهصورت همزمان بررسی میکند. مالکیت سیستمعامل اندروید به گوگل امکان دسترسی به دادههایی مانند زبان دستگاه، منطقه زمانی و اطلاعات مکانی را میدهد. ترکیب این دادهها، حتی در صورت استفاده از VPN، میتواند موقعیت واقعی کاربر را مشخص کند.
از سوی دیگر، بسیاری از فیلترشکنها از نشانیهای اینترنتی متعلق به دیتاسنترها استفاده میکنند، نه اینترنت خانگی معمولی. این موضوع شناسایی آنها را برای گوگل سادهتر میکند و الگوریتمها میتوانند تشخیص دهند که کاربر در حال استفاده از ابزار تغییر آیپی است. در برخی موارد نیز عملکرد نادرست فیلترشکنها باعث نشت اطلاعات واقعی کاربران میشود. افزون بر این، دادههایی مانند لوکیشن ثبتشده یا شماره تلفن، میتواند به گوگل در تشخیص موقعیت واقعی کاربران کمک کند.
وابستگی خطرناک معیشت تولیدکنندگان ایرانی به پلتفرمهای خارجی
واقعیت تلخ آن است که بخش بزرگی از تولیدکنندگان محتوای خلاق در ایران، همچنان به پلتفرمهای خارجی وابستهاند. در شرایطی که اینستاگرام و یوتیوب به ویترین اصلی هنرمندان، آموزشدهندگان و فعالان رسانهای ایرانی تبدیل شدهاند، ضعف اقتصاد داخلی تولید محتوا باعث شده است که با یک تغییر الگوریتم در کالیفرنیا، معیشت هزاران نفر در ایران به خطر بیفتد.
آینده فعالان حوزه تولید محتوا به تصمیمهای امروز سیاستگذاران گره خورده است. موفقیت در این مسیر نیازمند رویکردی دوگانه است؛ از یکسو حمایت مؤثر از پلتفرمهای داخلی و از سوی دیگر ارتقای کیفیت، رقابتپذیری و اعتماد کاربران. تولید محتوای باکیفیت باید بهعنوان ستون فقرات صنعت سمعی و بصری کشور مورد توجه قرار گیرد.
در همین راستا، در خردادماه ۱۴۰۴ سند «تسهیم درآمد محتوا» ابلاغ شد؛ سندی که هدف آن حمایت از تولیدکنندگان محتوا و بازگرداندن بخشی از درآمد حاصل از فروش ترافیک به صاحبان محتواست. بر اساس این سند، هر یک از نهادهای مسئول، وظایف مشخص و زمانبندیشدهای دارند.
بهعنوان مثال، مرکز ملی فضای مجازی موظف بود حداکثر دو ماه پس از تصویب سند، شیوه پرداخت سهم تولیدکنندگان محتوا را مشخص کند. نسخه اولیه این شیوهنامه تهیه شده و قرار است بهزودی ابلاغ شود. پس از آن، وزارت ارتباطات باید ظرف دو ماه، سهم مالی محتوا را به صندوقهای تعیینشده واریز و سهم اپراتورها را دریافت کند؛ با این حال، تاکنون اطلاعرسانی رسمی یا نشانهای از اجرای این بخش منتشر نشده است. سایر نهادهای مسئول نیز باید نظام رتبهبندی محتوا و قواعد پرداخت را مشخص میکردند که درباره این بخش نیز گزارشی در دسترس نیست.
تولید محتوا در ایران از ظرفیت بالایی برخوردار است، اما وابستگی شدید به پلتفرمهای خارجی که هر روز با تصمیمهای جدید، محدودیتهای تازهای ایجاد میکنند، به پاشنه آشیل این صنعت تبدیل شده است. در کنار آن، اجرای ناقص و کند سیاستهای حمایتی داخلی نیز مانع از رشد کامل این حوزه در بستر پلتفرمهای داخلی شده است.
منبع: دنیای اقتصاد

