واقعیت این روزهای سوریه
راست یا دروغ؛ بشار اسد سوریه را ترک کرد و سوریه هم او را.
ضعف ارتش و فرسایش ۱۳ ساله از نبردهای گاه و بیگاه، نارضایتیهای اجتماعی و اقتصادی از بعد از دوران عقب راندگی تروریستها، درماندگی هیات حاکم از حل بحرانها و از همه مهمتر نقشه خناسانه ترکیه، اسرائیل و آمریکا، سور شورشیان را کم کم به شام میرساند!
باورکردنی نبود ۱۳ سال مقاومت در کمتر از ۱۳ روز شکست. تروریستهای رنگ رو عوض کرده و این بار آموزش دیده، یک به یک شهرها را جلو میآیند و بدون کمترین مقاومت از سوی ارتش سوریه پرچم خود را میافراشند با کلی غنیمت و ادوات جنگی.
اینکه ارتش سوریه پشت اسد را خالی کرد اظهر من الشمس است، اینکه مردم تاب تجربه ای دیگر از درگیری با تروریست ها را ندارند کاملا هویداست و اینکه پشت این ماجرا سالها برنامهریزی حیله گرایانه چند کشور بوده از روز روشن تر است.
وضعیت داخلی سوریه اما بسیار پیچیدهتر از آن است که بتوان آن را صرفاً با دوگانه دولت و مخالفان تحلیل کرد. اقلیتهای قومی و مذهبی، قبایل، و نیروهای محلی نیز نقش مهمی در این جنگ ایفا کردهاند.
برخی از تحلیلگران معتقدند که ضعف فرماندهی و تصمیمگیریهای نادرست در سطوح بالای ارتش سوریه، یکی از دلایل اصلی شکستهای اخیر بوده. عدم هماهنگی بین نیروهای مختلف و عدم استفاده موثر از تجهیزات نظامی، از جمله مشکلات موجود در فرماندهی ارتش سوریه است.
نارضایتی مردمی از شرایط اقتصادی و اجتماعی، به ویژه در مناطق تحت کنترل دولت، یکی دیگر از عوامل مهم در تضعیف موقعیت ارتش سوریه است. فساد، تورم و کمبود خدمات عمومی، باعث شده تا بسیاری از مردم حمایت خود را از دولت و ارتش از دست بدهند.
وقتی بخش بزرگی از بدنه سوریه تصمیم به تغییر دارد شاید دیگر حضور فیزیکی در آنجا معنایی نداشته باشد، حقیقت این است که ما باید پذیرنده حال و احوال این روزهای سوریه باشیم، نه سر تسلیم فرود آوریم و نه بی محابا اقدامی کنیم. داستان سوریه را باید از نو بازنویسی کرد؛ با محوریت دشمنی کارکشته و مقاومتی جانانه.
مقاومت از بین نمیرود؛ چون ریشه در اعتقادات، آرمانها و عدالتخواهی مردم دارد. مقاومت از بین نمیرود؛ زیرا ظلم و ستم پایدار نیست و روزی پایان مییابد. مقاومت از بین نمیرود؛ بلکه شکلهای جدیدی به خود میگیرد. مقاومت از بین نمیرود؛ بلکه با پذیرش واقعیت، میتوان آن را مدیریت کرد.
منبع خبرفوری