نقد فیلم Swiped | یک بیوگرافی بیجان

بسیاری درباره ماهیت هنر نظر دادهاند. یکی وظیفه اخلاقی بر دوش هنرمند گذاشته و دیگری او را جریانساز مسیری تازه و بسیاری هم هنرمند را در قامت فیلسوف تصور کرده و وظیفه او دانستهاند تا مخاطب را به تفکر وا دارد. من نه قصدی برای نظر دادن دارم و نه حوصلهاش را. اما مدعی هستم که یک فیلمساز قبل از هر چیزی باید فیلم بسازد. اگر فمینیست هستید، مارکسیست هستید و هرچیز دیگر؛ و همچنین قصد دارید فسلفه خود را در هنرتان تجلی کنید، قبل از جریانسازی فکری باید فیلم ساخته شود. فیلمی با معیارهای سینما و چارچوب هنر. در قدم دوم میشود درباره تفکر سیاسی و اجتماعی شما بحث کرد. اما چگونه انتظار میرود درباره این مسائل حرف زد وقتی که شما سینما ندارید؟ Swiped شاید فمینیستی است شایدم هم یک بیوگرافی وابسته به اتفاقات واقعی. مهم نیست وقتی که فیلم سست و بیجان است. سینمای شما از بابت معیارهای سینمایی منه مخاطب را خسته میکند! پس الهام بخشی زنان ایدهای است که بر روی هنر ما سایه انداخته و این فیلم را به اثری خسته کننده و ضعیف تبدیل کرده است. هدف من نیز نه نقد فمینیست خواهد بود نه نقد جامعه. قبل از هر چیزی فیلم را نقد خواهیم کرد و اگر تفکر مهمی داشته باشد، آن هم زیر ذره بین نقد خواهد رفت.

Swiped یک فیلم بیوگرافی آمریکایی به کارگردانی ریچل لی گلدنبرگ است که در سال ۲۰۲۵ منتشر شد و توسط هولو توزیع گردید. این فیلم با الهام از زندگی واقعی ویتنی ولف هِرد (با بازی لیلی جیمز)، بنیانگذار و مدیرعامل اپلیکیشن دوستیابی بامبل، روایت میشود. داستان بر پایه رویدادهای واقعی ساخته شده و تمرکز آن بر چالشهای جنسیتی در صنعت فناوری است، هرچند بدون دخالت مستقیم ولف هِرد تولید شده است. فیلم با صحنهای پرانرژی آغاز میشود که ویتنی ولف (لیلی جیمز)، فارغالتحصیل اخیر دانشگاه، با شور و اشتیاق به یک رویداد سرمایهگذاری نفوذ میکند. او ایدهای خیریه برای اتصال داوطلبان به سازمانهای غیرانتفاعی را به سرمایهگذاران مردانِ ونچر کپیتال (سرمایهگذاری خطرپذیر) پیشنهاد میدهد، اما با بیمیلی و تمسخر روبرو میشود. به طور اتفاقی، با شان رَد (بن اشنتزر)، یکی از کارآفرینان جاهطلب، آشنا میشود که توجهش را جلب میکند. ویتنی با استفاده از هوش و پشتکار خود، به تیم شان میپیوندد و وارد دنیای پررقابت اپهای دوستیابی میشود.
برای رسیدن به اوج شکوهِ زندگی خانم ولف، فیلم از جایی آغاز میشود که او به تازگی فارغ التحصیل شده و برای پیدا کردن مسیر شغلی خود وارد یک پارتی میلیاردها میشود. در این مهمانی او با شخصیتی مهم در دنیای اپ و دیجیتال مارکت آشنا شده و درنهایت توسط او استخدام میشود. برای استخدامی چنین زنی که قرار است داستان موفقیت او را تعریف کنیم، فیلم در یک دور تند روایت میشود. روایتِ تند باعث میشود شخصیتها ساخته نشوند. کلیشه جای عمق را گرفته و ما با انسانهایی طرف شویم که هیچ سمپاتی با آنها نداریم. خانم ولف مثل تمامی فیلمهای موفقیت کلیشهای، یک ماشین قراضه دارد، بسیار باهوش است و تمامی ایدههای خوب از سمت اوست. من نه با ماشین قراضه مشکل دارم و نه با اینکه شخصیت ما باهوش باشد. منتهی به شرطی که این باهوش بودن ساخته شود. فیلم صرفا با کم هوش کردنِ دیگر کاراکترها خانم ولف را در مرکز قصه قرار میدهد تا ثابت کند که او باهوش است و سرشار از ایده. صحنههای دورهمی این گروه در شرکت هم یک کپی ضعیف و بیجان از فیلم The Social Network است.
Swiped فیلمی که قرار است مشوق افراد جوانی باشد که در حوزه دیجیتال مارکت فعالیت میکنند. اگر برای شما الهام بخش است بسیار هم عالی اما برای اینکه سینمایی باشد، باید این شرکت و آدمها و همچنین کاری که انجام میدهند برای مخاطب هویت داشته باشد. مثلا در صحنهای از فیلم، تیمِ خانم ولف درحال رسیدن به یک میلیون دنبال کننده هستند. دوربین در تلاش است هیجان و شوق را به مخاطب القا کند. کاراکترها هیجان دارند و منتظر. یک میلیون از راه میرسد. افراد روی صفحه تشویق و شادی میکنند اما خبری از حس در من نیست. اگر آنها به صد میلیون هم میرسیدند برای من فرقی نمیکرد. من همراه این تیم و شرکت نیستم. چون هیچ کدامی هویتی ندارد که مرا همراه خود کند.

فیلم مدت زمان طولانی را از زندگی خانم وُلف به تصویر میکشد. شاید به همین دلیل هم هست که تمپوی فیلم اینقدر بالاست و روایت سریع. خانم کارگردان گویا درسهایش را به خوبی نخوانده و نمیداند که برای ساخت چنین فیلمی در چنین زمانِ دراماتیکی، باید خط زمانی را بشکند. شکستن خط زمانی میتواند در دو ساعت یک زندگی ۲۰ ساله را به تصویر بکشد بدون آنکه ریتم فیلم تند باشد. ریتمِ تند فیلم ناخودآگاه مخاطب را خسته میکند. بدون ارتباط گرفتن با کاراکترها، فیلم روایت میشود و ما میمانیم. نمیتوانیم با آنها همراه شویم چرا که خود فیلم نتوانسته ما را همراه کند. فیلم هم درحال حرکت است و پشت سرهم به صورت رگباری روایت میشود. این روایت سریع را با یک کارگردانی بد ترکیب کنید. دوربینی غلط با کاتهای پشت سرهم که انسجام تصویر را کم میکند. خودِ دوربین فُرم هم ندارد. صرفا سعی کرده تصویرِ کاراکترها را هر طوری شده بگیرد. بازیها همه بد است مخصوصا خانم لیلی جیمز. بازی او با دست بسیار ضعیف است. گویی او به زور میخواهد خودش را شاداب و پُر انرژی نشان دهد. موسیقی تند هم کمکی به هیجان و هوش و شوق نمیکند. بسیاری از صحنهها اضافه هستند و به راحتی میشود از فیلم حذفشان کرد. همه اینها منِ مخاطب را بیتاب میکند. شوقی برای دیدنِ پایان ندارم. میتوانم در همین اواسط فیلم بروم بیآنکه ذهنم مشغول شود که پایان چه خواهد شد. اینها یعنی یک فیلم ضعیف. حال شما میخواهید دنیای مرد سالار دیجیتال مارکت را نشان دهید یا میخواهید الهامی باشید برای زنان شاغل در این حوزه.

در نهایت، Swiped نه بیوگرافی است، نه سینما؛ بلکه گزارشی سطحی از زنی موفق است که موفقیتش در فیلم، تنها با مونتاژ و موسیقی تند معنا مییابد. ریچل لی گلدنبرگ گویی در میانه ساخت یک تیزر تبلیغاتی فراموش کرده که دارد فیلم میسازد. سینمای او نه تپش دارد، نه تأمل، نه حتی حداقلِ صداقتِ در روایت. در جهان او، ایدهها در دهان شخصیتها فرو میروند، نه از بطنشان زاده میشوند. هرچیز از پیش آماده است، مثل متنی از پیش نوشتهشده برای الهام دادن به مخاطبی فرضی که قرار است باور کند، نه حس کند. مشکل Swiped تنها فمینیسم نیست و نه حتی در روایت موفقیتهای زنانه. مسئله آن است که فیلم به چیزی فراتر از تیترهای روزنامهای نمیرسد. ویتنی ولف در این روایت، نه زن است و نه انسان؛ او یک شعار متحرک است که باید موفق شود تا فیلم معنا بگیرد. هرچه هست در سطح میماند، چون کارگردان به عمق نمیرود. عمقی که در The Social Network با یک نیمنگاه سرد زاکربرگ ایجاد میشود، در اینجا در میان برق لبخندها و دیالوگهای سطحی گم شده است. Swiped میخواهد تند، براق و الهامبخش باشد، اما در نهایت تنها نتیجهاش خستگی است؛ خستگی از تکرار الگوهای کهنهای که در پوشش پیشرفت زنانه عرضه میشوند. این فیلم نه نقدی به دنیای مردسالار دارد و نه تصویری تازه از قدرت زن. هرچه هست، سطحی است و بیجان، مثل فریمی از تبلیغاتی که فراموش کردهاند دوربین را خاموش کنند. سینما اگر قرار است الهامبخش باشد، باید نخست زنده باشد. باید نفس بکشد، تپش داشته باشد و به جهان واکنش نشان دهد. اما Swiped حتی رمقی برای نفس کشیدن ندارد. این فیلم میخواهد از زنانِ آینده حرف بزند، اما خودش در گذشته مانده است، در همان جایی که تصویر بر فکر میچربد و فرم قربانی شعار میشود.
نمره نویسنده به فیلم: ۳ از ۱۰
منبع | گیمفا




