Warning: A non-numeric value encountered in /home/teenti/public_html/wp-content/themes/jannah/inc/custom-styles.php on line 1518
نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا - تین و تیتر
آخرین اخبار

نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا

مفهوم God is dead نیچه، پایه‌های فلسفه و معنا شناسی قرن ما را شکل می‌دهد. هرچند جریان چپ‌گرایی مواجه ما با این مفهوم را یک قرن به عقب راند، اما با سقوط جریان مارکسیستی، ما با این مفهوم عریان‌تر از همیشه روبرو شدیم. دیگر هیچ معیاری برای سنجش اعمال وجود ندارد. لذت دیگر خوب و بد نیست و مفاهیم همگی سقوط کرده‌اند. در این میان اما خستگی بشر از زیستن همچنان وجود دارد و خلق معناهای زودگذر، جهان مدرن امروزی ما را شکل می‌دهد. فیلم American Sweatshop تلاشی سست برای به تصویر کشیدنِ سقوط معنا در عصر جدید و تاثیر رسانه بر ذهنیت دسته جمعی انسان‌هاست. American Sweatshop در مسیری سخت و مهم گام برداشته اما آیا موفق به ساختِ فیلم مورد نظر شده است؟

نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا - گیمفا

فیلم American Sweatshop یک تریلر روانی به کارگردانی اوتا برایزویتز و نویسندگی متیو نمث است که در سال ۲۰۲۵ اکران شد. داستان بر روی دیزی موریارتی (با بازی لیلی رین‌هارت)، یک مُدراتور محتوای اجتماعی رسانه‌ای تمرکز دارد که در یک دفتر خاکستری و بی‌روح در فلوریدا (تالاهاسی) کار می‌کند. شغل او پاکسازی ویدیوهای توهین‌آمیز، خشونت‌آمیز و غیرقانونی از اینترنت است – کاری که به عنوان “سوئتشاپ آمریکایی” توصیف می‌شود، جایی که کارمندان روزانه صدها ویدیو هولناک را بررسی می‌کنند و در نتیجه آن را تایید را رد می‌کنند. دیزی، که زندگی شخصی آشفته‌ای دارد (از جمله افسردگی، تمایل ناکام به پرستاری و روابط سطحی با همکاران)، در حین کار با یک ویدیو به نام “Nailed It” روبرو می‌شود: فیلمی واقعی از رفتار خشونت‌آمیز که مردی را در حال ارتکاب جرم نشان می‌دهد. برخلاف پروتکل‌های شرکت که می‌گوید فقط ویدیو را گزارش و فراموش کن، دیزی نمی‌تواند چهره مجرم را از ذهنش بیرون کند. این ویدیو او را به عمق تاریک اینترنت می‌کشاند و مرز بین کار و زندگی شخصی‌اش را محو می‌کند. از همین نقطه نیز فیلم آغاز می‌شود. در اصل دیزی در دوربینِ کارگردان فردی افسرده، خسته از زیستن و بدون معناست. روابط عاشقی او نیز تعریفی ندارد و زندگیش بسیار پوچ است. شغل نیز تمام جنبه‌های مختلف زندگی او را تحت الشعاع قرار داده و این ویدیو به نوعی روحِ خسته او را بیدار می‌کند. به زندگی بی‌هدفش معنا داده و شخصیت اگزیستانسیالیستی او بیدار می‌شود. قبل از ادامه اما سوالی که ذهن مرا به خود مشغول کرده این است که چرا این ویدیو؟ خودِ دیزی بارها در دیالوگ‌هایش اعلام می‌کند که ویدیوهایی شامل سر بریدن را دیده است. پس این ویدیو چه تفاوتی با بقیه دارد که آن‌ها چنین ذهنش را مشغول نمی‌کنند و این ویدیو به خصوص می‌کند؟ همین مورد فاصله‌ای میان ما و فیلم می‌اندازد. گویی باورپذیری خود را از دست می‌دهد. ما با کاراکتر همراه نمی‌شویم. چرا که همچنان شخصیت او برایمان تیپ است و معلوم نیست که چرا این ویدیو بر او اثر گذاشته است. بعد از این ویدیو دیزی مسیر خودش را طی می‌کند تا شخصِ در ویدیو را پیدا کند. ما همراه او نیستیم. صرفا مشاهده‌گری که پای صفحه نشسته و تلاش‌های پوچ او را دنبال می‌کنیم. حول محور همین شخصیت و کار؛ ما محیطی از کار را داریم که ناخودآگاه به شغل هویت می‌دهد. شغلی شیطانی که فیلمساز در تلاش است از آن یک هیولا بسازد. موفق که نمی‌شود اما سوال در این است که چرا افراد این شغل را ترک نمی‌گویند؟ مثلا مرد سیاه پوستِ آنارشیست که از ابتدا تا انتهای فیلم از فشار روانی و فروپاشی ذهنی سخن می‌گوید اما همچنان شغل را دو دستی چسبیده! برای من مخاطب سوال است که چرا؟ فیلم نیز هیچ پاسخ منطقی نمی‌دهد.

نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا - گیمفا

همان‌طور که در ابتدای مقاله عنوان کردم این فیلم تلاشی برای به تصویر کشیدن سقوط معنا در زندگی است. دیزی به قدری در دنیای پوچ خود غرق شده است که ناگهان تصمیم می‌گیرد به سراغِ فرد در ویدیو برود. چرا بقیه افراد نه؟ چرا بقیه گناهکاران را مجازات نمی‌کند؟ پاسخی نیست چرا که هدف زندگی او پوچ است. مثل آویزان شدن از شاخه‌ای که خود لنگ می‌زند و ما نیز پشت سر هم از شاخه‌های دیگر آویزان می‌شویم. دیزی در دنیای پوچ خود به سراغ هدفی می‌رود تا روزهای تاریکش را نورانی کند. معنا از پنجره زندگی به درون تابیده و او حس کند که برای هدف والایی زنده است. این مورد در دنیای ما بعد از سقوط جریان‌های سیاسی اوج گرفته و به تعبیر نیچه ما واپسین انسان‌ها در دنیای پوچ خود خفه شده‌ایم. تمامی معیار ها کوتاه مدت و بی‌معنی است. وُک، فمینیسم، غزه، محیط زیست و هزاران چیزِ دیگر حاصل همین جهانِ بدون معیار است. تلاش آن‌ها نه موفق به خلق جهانی عظیم همچون مسیحیت می‌شود و نه آنقدری لایق هستند که در قلمرو فلسفه جای داشته باشند. می‌آیند و می‌روند همچون درختی تنها و بی‌ریشه در دشتی بزرگ و تاریک. در سوی دیگر عصر ما همسو شده است با رسانه‌ای که بسیار سریع‌تر از درک ما درحال رشد و پیشرفت است. دیگر حتی عشق هم مجازی شده است. تهدید و تحریم و زیبایی و همه‌چیزِ جهان امروز ما را همین رسانه تحت تاثیر خود قرار داده‌ و چیزهای کوچک را برایمان هیولا و هیولا‌ها را برایمان کوچک کرده است. کودکان زیر ده سال به محتوایی دسترسی دارند که سلامت روان آن‌ها را نابود خواهد کرد. بزرگسالان و افراد سالمند در رسانه غرق شده‌اند و دیگر چیزی از دنیای خاص و کلاسیک آن‌ها باقی نمانده است. ما را نیچه لقبی عالی داد. ما واپسین انسان‌ها هستیم.

نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا - گیمفا

اگر از فُرم اثر دور شویم، تکنیکِ American Sweatshop بسیار قابل نقد است. بازی خانم لی‌لی راینهارت خوب و اندازه است. بعضی جاها بازی او بیش از فیلمنامه شده و دقت بر روی این موارد می‌تواند آینده سینمایی او را بهتر و با کیفیت‌تر کند. کارگردان دوربین خوبی دارد اما گاهی بیش از حد کلوزآپ کرده و این نشانی از ضعف او در شناخت نماهاست. از سوی دیگر این کارگردان هیچ فُرم و جهان‌بینی ندارد و همین چند قلم فلسفه را هم بر اساس شانس خلق کرده است. دیگر اجزای فیلم هیچ قابل بیان نیستند. ما به جز لی‌لی راینهارت، نه بازیگر داریم و نه شخصیت. هر که هست در حکم سیاهی لشکر آمده و موفق به انجام هیچ کاری نمی‌شوند. پایان‌بندی فیلم هم که میخ پایانی بر تابوت فیلم بوده و هرچه ساخته بود را خراب کرد. شکست دیوار چهارم توسط لی‌لی راینهارت شاید در ذهن فیلمساز خاص بوده باشد، اما حقیقتا یک مسخره‌بازی غیر سینمایی بود که حتی فیلمباز‌های تازه‌کار را هم تحت تاثیر قرار نمی‌دهد.

نقد فیلم American Sweatshop | تاثیر رسانه بر زندگی و باز آفرینی معنا - گیمفا

American Sweatshop در نهایت نه توانسته به پرسش بزرگ عصر ما پاسخ دهد و نه حتی موفق شده آن را درست صورت‌بندی کند. این فیلم بیش از آنکه بازتاب سقوط معنا باشد، خود نمونه‌ای از همان بی‌معنایی است. گویی فیلم نیز همچون کاراکترهایش در میانه راه رها می‌شود؛ تلاش می‌کند معنا بیافریند اما در آخر، چیزی جز پژواکی از پوچی جهان معاصر باقی نمی‌گذارد. اگر هدف فیلمساز نقد رسانه و سقوط معنا بود، چه بسا بهتر بود ابتدا خودش در دام همان سقوط گرفتار نمی‌شد. American Sweatshop می‌خواست فریادی باشد بر علیه جهان بی‌معیار ما، اما تنها به زمزمه‌ای خسته و بی‌رمق بدل شد؛ زمزمه‌ای که در هیاهوی رسانه‌های واقعی هم شنیده نمی‌شود.

نمره نویسنده به فیلم: ۵ از ۱۰

منبع | گیمفا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا