شغل ایتالیایی؛ پدر پنهان سینمای اکشن مدرن

چه میشد اگر به شما میگفتند یکی از تاثیرگذارترین فیلمهای اکشن قرن بیست و یکم، نه یک اثر انقلابی، بلکه فیلمی است که بسیاری آن را تنها یک سرگرمی سبُک میدانند؟ «شغل ایتالیایی» یا همان The Italian Job همچون پدری است که هرگز به اندازه پسرش، «سریع و خشمگین»، مورد تحسین قرار نگرفت، اما DNA او را در خود دارد. این داستان، روایت تولد ناخواسته یک امپراتوری سینمایی است.
بیشک فیلمها تنها داستانهایی نیستند که بر پرده نقرهای روایت میشوند؛ آنها اغلب نقشه راهی برای سازندگان پس از خود میگردند. «شغل ایتالیایی» محصول ۲۰۰۳، از آن دسته آثاری است که شاید در نگاه نخست تنها یک سرگرمیِ ساختهوپرداخته استودیویی بهنظر برسد، اما با نگاهی عمیقتر درمییابیم که چگونه توانست ساختار ژنتیکی خود را بهگونهای شگفتانگیز به مجموعهای غولپیکر مانند «سریع و خشمگین» انتقال دهد.

این فیلم، در اصل، فرزند خلف موفقیت غیرمنتظره «یازده یار اوشن» در سال ۲۰۰۱ بود. استودیوی پارامونت، همانگونه که اغلب مرسوم است، در پی تکرار فرمولی پیروز بود. اما آنچه «شغل ایتالیایی» را برجسته میکند، نه شباهتهایش، که همان تفاوتهای بنیادینش است. این فیلم، بر خلاف طنزِ ظریف و زیرکانه «اوشن»، بیشتر به سمت اکشنِ خالص و پرهیجان گرایش دارد؛ گویی که کارگردان توانایش، «اف. گری گری»، نمیخواست تنها یک مقلد صرف باشد. او میخواست اثری خلق کند که هم ادای دِینی به گذشته باشد و هم با نگاهی به آینده، افقهای تازهای بگشاید.
با این اوصاف استودیوی پارامونت در پی یافتن فرمولی برای تکرار موفقیت غیرمنتظره فیلم «اوشن» بود. آنها به جای بازسازی مستقیم فیلم کلاسیک «شغل ایتالیایی» (۱۹۶۹)، تصمیم گرفتند تا با ترکیب هوشمندی فیلمهای سرقت با اکشن خالص، هیبریدی جدید خلق کنند. انتخاب اف. گری گری به عنوان کارگردان، فیلمسازی که توانایی خود در خلق صحنههای اکشن باورپذیر را در «مذاکرهکننده» به اثبات رسانده بود، نشاندهنده عزم استودیو برای خلق اثری متمایز بود. در همین جهت فیلمنامه «شغل ایتالیایی» با وجود ساختار متعارف خود، شخصیتهایی را ارائه میدهد که از عمق قابل توجهی برخوردارند. برای مثال استلا (با بازی شارلیز ترون) تنها یک نقش مکمل نیست؛ او مغز متفکر عملیات و نمادی از توانایی زنان در ژانری است که پیش از این عمدتاً مردانه تصور میشد. این انتخاب آگاهانه، مسیر ترون را برای ایفای نقشهای قویتر در آینده هموار کرد. از سوی دیگر، ادوارد نورتون با بازی در نقش شرور داستان، به گونهای به سیستم استودیویی اعتراض کرد که خود به افزودهای بر پیچیدگی روایت تبدیل شد.

به طور کلی یکی از جذابترین بخشهای این فیلم، بازیگران آن هستند. مارک والبرگ، در اوج جذابیتِ ستارهای خود، نقش رهبری مصمم و خردمند را ایفا میکند. اما به باور من، قلب تپنده فیلم، شارلیز ترون است. حضوری که فراتر از یک نقش صرفاً تزئینی است. او زنی است مصمم، توانا و کاملاً همتراز با هر مردی در گروه. اینکه بعدها میشنویم ترون بهدلیل رفتارهای جنسیتزده پشت صحنه مصمم شد تا در نقشهای اکشن قویتری ظاهر شود، تنها بر اهمیت نمادین عملکرد او میافزاید. از سوی دیگر، ادوارد نورتون، بازیگرِ فوقالعادهای که همه میشناسیم، آشکارا تحت اجبار این نقش را پذیرفته. او شروری را بازی میکند که میتوانست در خواب هم آن را اجرا کند، و این بیمیلی، اگرچه گفته میشود عامدانه بوده، اما گاهی از صفحه سینما هویدا میشود.
در کنار این بازیگران، نباید از نقش کمرنگتر اما حیاتی یک بازیگر فرانسوی، سث گرین، به عنوان مغز الکترونیک گروه غافل شد. شخصیتپردازی او به عنوان یک نابغهی تکنولوژی که در دنیای واقعی کمی دست و پا چلفتی است، الگویی شد برای بسیاری از نقشهای مشابه در فیلمهای بعدی. این ترکیب بندی هوشمندانه از یک تیم با تخصصهای مکمل، رهبری، رانندگی، نیروی بدنی و مغز کامپیوتری به فرمولی استاندارد برای فیلمهای تیمی بعدی از جمله «پیشتازان فضا» تا «نگهبانان کهکشان» تبدیل شد.

اما بزرگترین ستاره این فیلم، شاید آن سه مینیکوپر قهرمان باشند. گری آنها را نه بهعنوان وسیله یا ماشین ساده، بلکه چونان شخصیتهایی تمامعیار در نظر میگیرد. دوربین او با عشق و احترام آنها را دنبال میکند، در تعقیبوگریزهایی که نه تنها مهیج، بلکه بهشکلی غافلگیرکننده مبتکرانه هستند. اینجا بود که «شغل ایتالیایی» از مرزهای ژانر سرقت فراتر رفت و مستقیماً به قلمرویی پا گذاشت که «سریع و خشمگین» سالها بعد آن را به امپراتوری بدل کرد: احترام به خودرو بهعنوان یک قهرمان، و بهکارگیری سکانسهای تعقیبوگریز چونان رقصی مکانیکی برای پیشبرد داستان. گری به عنوان کارگردان در مصاحبهای گفته بود: ما میخواستیم ماشینها را نه به عنوان فلز سرد، بلکه به عنوان عضوی از شخصیت بازیگران به تصویر بکشیم. این فلسفه در هر صحنه مشهود است. فیلمبرداری مهیج تعقیبوگریز در تونلهای زیرزمینی لسآنجلس، که با بستهشدن خیابانهای اصلی شهر برای اولین بار در تاریخ همراه بود، تنها برای به تصویر کشیدن زیباییشناسی حرکت بود. این نگاه آوانگارد به صحنههای رانندگی، راه را برای سکانسهای حماسی «سریع و خشمگین ۵» در ریو هموار کرد.
البته تأثیر «شغل ایتالیایی» فراتر از سینما بود. این فیلم نه تنها باعث افزایش ۲۲ درصدی فروش مینیکوپر در آمریکا شد، بلکه فرمول جدیدی برای فیلمهای اکشن تیممحور تعریف کرد. ترکیب هوش و برنامهریزی با اکشن خالص، پس از این فیلم به استانداردی جدید تبدیل شد. حتی عدم ساخت دنباله مستقیم آن («شغل برزیلی») به گونهای به نفع سینما تمام شد، چرا که ایدههای آن در فیلمهای دیگر و با بودجههای کلانتر متبلور شدند. این تأثیر تنها به سینما محدود نماند و به فرهنگ عمومی نیز راه یافت. فیلم با ارائهی تصویری جذاب و هوشمند از دنیای سرقت، مُد، دیالوگها و حتی نوعی از کار تیمی را تحت تأثیر قرار داد. عبارت «زمان برنامهریزیه» به یک ضربالمثل تبدیل شد و سبک زندگی لاکچری اما زیرکانهی شخصیتها برای بسیاری از مخاطبان به یک آرمان تبدیل گردید. «شغل ایتالیایی» ثابت کرد که یک فیلم اکشن میتواند فراتر از صحنههای اکشن، به یک پدیدهی فرهنگی تمامعیار تبدیل شود.

امروز و پس از دو دهه، به وضوح میتوان دید که «شغل ایتالیایی» حلقه گمشده بین سینمای سرقت کلاسیک و اکشن مدرن است. این فیلم ثابت کرد که تماشاگران به دنبال ترکیبی هوشمندانه از ذکاوت و هیجان هستند. شاید بهترین توصیف برای این فیلم را بتوان در جملهای از خود اف. گری گری یافت: ما نمیخواستیم تنها یک فیلم سرقت یا یک فیلم ماشینی بسازیم؛ میخواستیم پُلی به تمام چیزهای جذاب زندگی باشد. و این دقیقاً همان چیزی است که او و تیمش به آن دست یافتند: پُلی که برای همیشه در تاریخ سینما ماندگار شد. این فیلم به ما یادآوری میکند که در سینما، هیچ چیز بهراستی از بین نمیرود. ایدهها تنها دگرگون میشوند، با یکدیگر درمیآمیزند و در قالبهای تازهای متجلی میگردند. The Italian Job پلی بود بین هوش سرقتهای کلاسیک و هیجان اکشن مدرن، پلی که امروز ردپای آن را در بسیاری از آثار سینمایی میتوان یافت.
در نتیجه باید گفت:

با نگاهی به گذشته، میتوان ادعا کرد که «شغل ایتالیایی» یک آزمایش جسورانه و موفق بود؛ آزمایشی که ثابت کرد مخاطب جهانی نه تنها برای اکشنِ خالص، بلکه برای اکشنِ هوشمندانه و گروهمحور نیز اشتیاق فراوان دارد. این فیلم با کنار گذاشتن کلیشههای رایج در مورد فیلمهای سرقتی و تعریف دوبارهی نقشهای جنسیتی در ژانر اکشن، نه تنها راه را برای «سریع و خشمگین» هموار کرد، بلکه دریچهای تازه به روی ساخت آثاری گشود که در آن ماشینها تنها وسیله نیستند، بلکه بخشی از هویت و شخصیت فیلم به شمار میروند. میراث آن امروز نه در یک فرنچایز، بلکه در DNA دهها فیلم اکشن موفق دیگر جاری است.
فیلم «شغل ایتالیایی» (۲۰۰۳) که در نگاه اول به عنوان دنبالهروی فیلم موفق «یازده یار اوشن» شناخته میشد، نه تنها یک سرگرمی سینمایی موفق بود بلکه تأثیر شگرفی بر سینمای اکشن گذاشت. این فیلم به کارگردانی اف. گری گری با بازی مارک والبرگ، شارلیز ترون، جیسون استاتهام و ادوارد نورتون، با ترکیب هوشمندانه عناصر فیلمهای سرقتی کلاسیک و اکشن پرسرعت، فرمول جدیدی را پایهگذاری کرد. نقش کلیدی شارلیز ترون به عنوان یک زن توانمند و مستقل در گروه سرقت، تحولی در نگاه به شخصیتپردازی زنانه در ژانر اکشن ایجاد کرد. صحنههای تعقیب و گریز خیرهکننده با مینیکوپرها که با فیلمبرداری مبتکرانه به تصویر کشیده شدند، به الگویی برای فیلمهای بعدی تبدیل شد.

این فیلم با وجود عدم ساخت دنباله مستقیم، تأثیر عمیقی بر مجموعه «سریع و خشمگین» گذاشت و بسیاری از عناصر آن در فیلمهای بعدی این فرنچایز نمایان شد. همچنین مسیر حرفهای بازیگرانش را تغییر داد و به ویژه شارلیز ترون را به سمت نقشهای اکشن قویتر سوق داد. «شغل ایتالیایی» ثابت کرد که ترکیب هوش و برنامهریزی با اکشن پرسرعت میتواند فرمول پیروزی برای جذب مخاطبان باشد و میراث آن تا به امروز در سینمای اکشن قابل مشاهده است.
منبع | گیمفا