شباهت نگرانکننده ترامپ و پوتین | حلقه اطرافیان رئیس جمهور سال به سال تنگتر شد | امیدی به تغییر نیست
اقتصادنیوز: کارشناسان درباره اینکه دقیقا چه زمانی روسیه وارد این مسیر بیبازگشت شد، اشتراک ندارند. برخی بازگشت پوتین به کرملین در سال ۲۰۱۲ را لحظه تعیینکننده میدانند و برخی دیگر، الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ را نقطه عطف این دوران میخوانند.
به گزارش اقتصادنیوز، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، هیچی انگیزهای برای سازش واقعی در مذاکرات صلح اوکراین ندارد؛ چون تمامی اطرافیانش مدام به او اطمینان میدهند که روسیه در حال پیروزی است.
پژواک روایتهای پیروزی
ماری ایلیوشین در واشنگتنپست نوشت: ژنرالها از دستیابی به اهداف جنگ میگویند، اقتصاددانان ادعا میکنند که برخلاف فشارهای بیسابقه بر مسکو، اقتصاد روسیه بیش از اوکراین دوام خواهد داشت. حتی دونالد ترامپ، به عنوان رئیسجمهور آمریکا میگوید که روسیه قدرت برتر منازعه است و کارهای بازی کییف تمام شدهاند.

یک واقعیت درباره دو ابرقدرت جهانی | قدرت چین از روسیه فراتر رفته | افزایش حساسیت قدرتها به «حیاط خلوت» خود
اقتصادنیوز: در جهان دوقطبی، حساسیت قدرتها نسبت به «حیات خلوت» خود افزایش مییابد. همانطور که گسترش نفوذ چین در آمریکای لاتین باعث نگرانی شدید آمریکا شده است، چین نیز حضور سیاسی و نظامی آمریکا در مرزهای خود را تحمل نمیکند. در چنین شرایطی، کشورهای کوچک و متوسط ناچار خواهند شد موضع خود را مشخص کنند.
در چنین فضایی، طبیعی است که پوتین هیچ دلیلی برای عقبنشینی یا سازش نبیند. از نگاه کرملین، جنگ نهتنها شکست نخورده، بلکه در چارچوب اهداف تعیینشده در حال پیشروی است. به همین دلیل، مشخص نیست که آیا پوتین حاضر به پذیرش جدیدترین طرح صلح پیشنهادی آمریکا خواهد شد یا نه؛ طرحی که بسیاری از تحلیلگران آن را بهنفع مواضع روسیه میدانند.
بااینحال، طبیعی است که یک توافق صلح به هیچوجه نمیتواند تمامی خواستههای پوتین را برآورده کند. وقتی او باور دارد که در میدان نبرد دست بالا را دارد و اقتصاد کشورش نیز همچنان سر پا مانده، انگیزهای برای هرگونه امتیازدهی اساسی ندارد.
حلقهای که سال به سال تنگتر شد
پوتین از همان سالهای نخست قدرت، با حلقهای از نزدیکان همسو با خود احاطه شده بود. اما در طول این ۲۵ سال، دامنه دیدگاههایی که به گوش او میرسید بهشکل چشمگیری محدودتر شد؛ بهطوریکه امروز تقریبا هیچ صدای مخالف یا حتی منتقد ملایمی در بالاترین سطوح حکمرانی او وجود ندارد.
بوریس بونداریف، دیپلمات روسی که در سال ۲۰۲۲ و در اعتراض به تهاجم تمامعیار به اوکراین از سمت خود استعفا داد، در مقالهای توضیح داده که چگونه این روند را از نزدیک و بهصورت تدریجی در این سالها مشاهده کرده است.
او میگوید: برای من یکی از مهمترین درسهای جنگ اوکراین این بود که متوجه شدم چگونه یک حکومت در تبلیغات خود گرفتار میشود، تاجایی که دیگر قادر به تشخیص واقعیت از روایتهای پوچ نیست.
به گفته بونداریف، این جنگ نمونه روشنی است از اینکه تصمیمگیری در یک اتاق پژواک، یعنی جایی که فقط نظرات همسو بازتاب داده میشود، میتواند به نتایجی فاجعهبار منجر شود.

زمانی که صداهای متنوعتری به گوش میرسید…
با این حال، فضای سیاسی روسیه هیچوقت تا این اندازه یکدست نبوده است. یک پروژه آرشیوی در اینستاگرام با نام Achtopotv ویدیوهایی از گذشته را بازنشر کرده که نشان میدهد فضای عمومی و سیاسی روسیه زمانی بسیار متنوعتر و پرچالشتر از امروز بوده است.
در یکی از این ویدیوها، ولادیمیر مدینسکی جوان، که در سال ۲۰۰۵ هم سناتور بود و هم تاریخدان، با لحنی پرشور علیه بازسازی مجسمههای ژوزف استالین سخن میگوید و هشدار میدهد که ستایش نظامی که بر سرکوب گسترده و قربانیکردن انسانها برای جاهطلبیهای امپراتوری بنا شده، خطرناک است.
مقایسه چنین تصاویری با با جایگاه امروز مدینسکی، تضادی چشمگیر را آشکار میکند.
تضادهای آشکار با دهههای قبل
دو دهه بعد، مدینسکی ریاست هیئت مذاکرهکننده روسیه در گفتوگوهای صلح با اوکراین را برعهده گرفت و از چهرههای اصلی دفاع از مواضع پوتین برای بازگرداندن کشورهای سابق شوروی به مدار نفوذ مسکو بود
یکی دیگر از ویدیوهایی که این پروژه منتشر کرده است، به نخستین سال ریاستجمهوری پوتین در سال ۲۰۰۰ برمیگردد. او در این ویدیو تأکید میکند که وجود رسانههای مستقل و آزادیهای مدنی برای جلوگیری از لغزش به سوی تمامیتخواهی ضروری است و آینده روسیه بدون مطبوعات آزاد قابل تصور نیست.
دو دهه بعد اما، پوتین بهتدریج این باورها را کنار گذاشت و تمرکز خود را بر بازسازی حوزه نفوذ شوروی سابق گذاشت و اطرافیانش نیز بیچونوچرا با آن همراه شدند.
دگرگونی چهرهها برای بقای سیاسی
شاید چشمگیرترین نمونه از این دگردیسی سیاسی، دیمیتری مدودف باشد؛ سیاستمداری که بین سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ بعد از پوتین به ریاستجمهوری رسید. دوران او با فضای بازتر سیاسی، رویکرد ملایمتر نسبت به غرب و علاقه آشکار به فناوریها و شبکههای اجتماعی غربی همراه بود.
اما امروز،دیمیتری مدودف به یکی از تندروترین چهرهها در روسیه تبدیل شده است. او در نوشتهها و پیامهای خود بارها از نابودی هستهای غرب سخن گفته است. بسیاری از تحلیلگران این تغییر را تلاشی برای فرار از حاشیهنشینی سیاسی و جبران گذشته نسبتا لیبرال او میدانند.
نقطه بیبازگشت کجا بود؟
کارشناسان درباره اینکه دقیقا چه زمانی روسیه وارد این مسیر بیبازگشت شد، اشتراک ندارند. برخی بازگشت پوتین به کرملین در سال ۲۰۱۲ را لحظه تعیینکننده میدانند و برخی دیگر، الحاق کریمه در سال ۲۰۱۴ را نقطه عطف این دوران میخوانند.
اما دو روزنامهنگار روس به نامهای آندری سولداتوف و ایرینا بوروگان معتقدند که این تحول بسیار زودتر آغاز شده بود. آنها د توضیح میدهند که بسیاری از روزنامهنگاران، مقامات و آشنایانشان از همان سالهای نخست حکومت پوتین، در خلوت دیدگاه کرملین را پذیرفته بودند، حتی اگر در ظاهر هنوز تردیدهایی داشتند.
تنها یک نفر جرات مخالفت داشت!
تا فوریه ۲۰۲۲ و پیش از آغاز حمله تمامعیار روسیه به اوکراین، تصور مخالفت علنی یک مقام ارشد با تصمیمات پوتین تقریبا غیرممکن بود. جلسه جنجالبرانگیز شورای امنیت روسیه که سه روز پیش از تهاجم برگزار شد، نمونه روشنی از این وضعیت بود.
در این جلسه، پوتین به ترتیب از هر یک از مقامات ارشد خواست تا جلوی دوربین نظرات خود را اعلام کنند و برنامههای او را تأیید کنند. بسیاری از حاضران به وضوح شوکه و مضطرب به نظر میرسیدند و فضای عمومی جلسه نشان میداد که مخالفت با رئیسجمهور به هیچ وجه قابل تصور نیست.
با این حال، پشت درهای بسته، یک استثنا وجود داشت؛ دیمیتری کوزاک، دستیار قدیمی پوتین که از دهه ۱۹۹۰ با او کار کرده بود و در موضوع اوکراین نقش مذاکرهکننده اصلی را بر عهده داشت، تنها فردی بود که در جلسه استدلالهایی علیه اقدام نظامی ارائه کرد. گفته میشود سخنان او هرگز در نسخه تلویزیونی جلسه پخش نشد و پس از آن نیز در انظار عمومی حضور پیدا نکرد. وظایف حساس او به تدریج به دستیار رقیبش، دیمیتری کوزاک سپرده شد و نهایتا پاییز همان سال استعفا داد.
روایتسازی و فریب تصمیمگیرندگان داخلی
بونداریف توضیح میدهد که دیپلماتهای روس برای سالها مأموریت داشتند تا روایت رسمی کرملین را در خارج از کشور بدون هیچ پرسش یا نقدی بازگو کنند؛ اما با گذر زمان، قرار شد که در گزارشهای داخلی نیز داستان کرملین را موفق بنامند و مقاومت غربیها را بدون تاثیر بخوانند.
در نهایت، مخاطب اصلی این تبلیغات نه دیگر کشورهای خارجی بلکه خود رهبران و تصمیمگیرندگان داخل روسیه بودند. بونداریف میگوید: همکارانم بارها به من گفتند که پوتین دوست دارد سرگئی لاوروف وزیر امور خارجه باشد، چون کار کردن با او راحت است؛ او همیشه رئیسجمهور را تأیید میکند و همان چیزی را میگوید که او میخواهد بشنود. در چنین شرایطی، طبیعی است که پوتین شکست دادن کییف را هدفی ساده درنظربگیرد.

شباهت غیرقابل انکار پوتین و ترامپ
بسیاری از ناظران روس، شباهتهای زیادی را میان حلقه نزدیکان پوتین و کابینه دوم ترامپ میبینند. کابینهای که در دوره اول ترامپ شامل صداهای مخالف نیز بود، حالا در دوره دوم او این حلقه بسیار یکدستتر شده و تمامی اعضای آن از سیاستهای رئیسجمهور حمایت میکنند.
رومن بادانین، سردبیر رسانه تحقیقی تبعیدی Proekt، میگوید که نشستهای جدید ترامپ با وبلاگنویسان وفادار، او را به یاد کنفرانسهای خبری سالانه پوتین میاندازد. او میگوید: هر سال کرملین هزاران خبرنگاران وفادار به خود را گرد هم میآورد تا سوالهای چاپلوسانه بپرسند. شباهتهای این دو سیستم واقعا شگفتآور است.
امیدی به تغییر روند صلح نیست
این نوع از سازگاری سیاسی، یک ویژگی انسانی است، اما در نظامهای اقتدارگرا خطر آن بسیار بیشتر است؛ چرا که افرادی که وارد چنین سیستمهایی میشوند، حتی اگر نیت خوبی داشته باشند، به مرور یا به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم به همدستانی در سیستم تصمیمگیری کل تبدیل میشوند.
بنابراین، میتوان گفت که این وضعیت تأثیر قابل توجهی بر مسیر جنگ اوکراین گذاشته است؛ نقطهای که هم مسکو و هم واشنگتن تلاش میکنند تا کییف را به امتیازدهی بیشتر وادار کنند.
از سویی، قدرت متمرکز و وجود اطرافیان تایید کننده در کرملین باعث شده تا رهبران روسیه کمتر انگیزهای برای انعطاف و مصالحه داشته باشند.
منبع: اقتصاد نیوز
