Warning: A non-numeric value encountered in /home/teenti/public_html/wp-content/themes/jannah/inc/custom-styles.php on line 1518
افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - تین و تیتر
آخرین اخبار

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند

به محض اینکه یک بازی عالی منتشر می‌شود، مخاطبین فریاد می‌زنند که یک دنباله می‌خواهیم، بی‌آنکه بدانند همیشه مقوله زیاده‌روی وجود دارد. برای اینکه یک دنباله خوب باشد، معمولا باید فراتر از صرفاً یک دنباله تکراری برود؛ لازم است که ایده‌های نسخه اول گسترش یابد و در عین حال، عناصر و مکانیک‌های جدیدی هم به‌ طور مستقل معرفی شوند.

متاسفانه، ساخت بازی زمان‌بر است و اگر زود به آن عناصر کلیدی جدید دست پیدا نکنید، احتمالا بازی شما از قافله عقب خواهد ماند و همواره در سایه موفقیت نسخه اول زندگی خواهد کرد. این به معنای شکست همه دنباله‌های تکراری نیست، اما اگر بخواهید در حد یک بازی محبوب ظاهر شوید، باید چیزی بیش از تکرار مکررات ارائه دهید.

در ادامه به ادامه‌هایی می‌پردازیم که نتوانستند از سایه بازی یا بازی‌های قبل از خود خارج شوند.

۱. Dead Space 2

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

صادقانه بگویم، باید به Dead Space 2 احترام گذاشت. این همچنان یک بازی بسیار خوب است، هر چند که به‌ طور محسوسی با نسخه اول تفاوت دارد. این عنوان حتی بیش از پیش به مبانی Resident Evil 4 اتکا دارد و از آن الهام می‌گیرد. محیط‌ها نیز از نظر طراحی متنوع‌تر به نظر می‌رسیدند، اگرچه در نهایت بیشتر آن‌ها به راهروها ختم می‌شدند و اسلحه‌ها بیش از حد قدرتمند بودند.

نکته اینجا است که نسخه اول Dead Space منحصر به فرد بود و همین حالا هم مشابهی ندارد. نقشه‌ای که مستقیما در جهان نمایش داده می‌شد، مسیرهایی که در ایشی‌مورا طی می‌کردید، قهرمان ساکت و کارکرد خاص هر اسلحه، همگی خاص بودند. بازی دوم هرچند یک اکشن بسیار قدرتمندتر بود، اما بخش زیادی از جذابیت و هویتی که Dead Space 1 را به اثری نمادین تبدیل کرده بود، از دست داد.

۲. Kingdom Hearts 3

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

پس از سال‌ها توسعه و بیش از یک دهه غیبت از کنسول‌های خانگی، انتظار می‌رفت Kingdom Hearts 3 یک تجربه پیچیده و جذاب باشد و در دفاع از آن باید گفت که با توجه به مسیر دشواری که طی کرد، از نظر فنی اثری شایسته است. حتی دنیاهای دیزنی آن نیز در مجموع از زمان نسخه اول قوی‌ترین بوده‌اند و Toy Box این را ثابت می‌کند.

اما مشکل این بود که یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت سری، یعنی شخصیت‌های Final Fantasy، حذف شدند. افزون بر این، با وجود داشتن یک سیستم مبارزه متنوع‌تر، بازی فاقد آن هماهنگی و یکپارچگی کمبوهای نسخه دوم بود. مشکل بزرگ‌تر آنکه بخش عمده داستان تنها در پایان روایت می‌شود و بقیه بازی حس یک مسیر طولانی و خسته‌کننده برای رسیدن به Keyblade Graveyard را دارد.

۳. Resident Evil 5

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

سری Resident Evil بیشتر با ناپایداری و تغییرات گسترده و رادیکالی خود شناخته می‌شود. به ندرت نسخه‌های این فرنچایز مشابه یکدیگر هستند و معمولا پس از دو قسمت، فرمول بازی به‌طور اساسی تغییر می‌کند. پس از بازی سوم، این سری به یک بازآفرینی نیاز داشت که با دوربین پشت شانه‌ و حال‌ و هوای اکشن‌محور Resient Evil 4 محقق شد.

Resident Evil 5 با بازگرداندن شخصیت کریس تلاش کرد تا به ریشه‌های سری بازگردد، در حالی که همچنان عناصر اکشن نسخه چهارم را حفظ کرده و قابلیت همکاری دو نفره (Co-op) را ارائه می‌دهد. این ترکیب ناهماهنگ، در عمل به ضرر بازی تمام شد. هرچند این عنوان تجربه سرگرم‌کننده‌ای ارائه می‌دهد، به‌ویژه در حالت دو نفره، اما فقدان یک دیدگاه منسجم، بازی را در مقایسه با آثار پیش و پس از خود ضعیف‌تر جلوه می‌دهد.

۴. Mirror’s Edge: Catalyst

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

Mirror’s Edge عنوانی منحصر به فرد بود. واقعا هیچ چیز دیگری مشابه آن وجود نداشت و هنوز هم ندارد. سبک هنری منحصر به فرد و استفاده زیاد از رنگ‌های روشن، فضای دیستوپیای طلایی بازی را برجسته می‌کرد. آزادی حرکت، جوهره اصلی بازی بود و طراحی عالی مراحل، آن را به رویایی برای اسپیدرانرها تبدیل کرد.

به همین دلیل است که Mirror’s Edge: Catalyst بسیار ضعیف‌تر به نظر می‌رسد. این بازی یک پیش‌درآمد است و به دام ساختار جهان باز می‌افتد و تلاش برای ارائه محتویات بیشتر، کیفیت را قربانی کرد. نسخه اول در طراحی مراحل، استادانه عمل کرده بود، اما ساختار جهان‌باز اجازه نمی‌داد همه چیز حساب شده و دقیق طراحی شده باشد. همچنین بازی تمرکز بیشتری روی مبارزات داشت که چندان جالب نبودند.

۵. Silent Hill 4: The Room

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

هرچند بسیاری از مخاطبین به این موضوع زیاد اشاره‌ نمی‌کنند، اما Silent Hill 4: The Room بازی خوب و خلاقانه‌ای به حساب می‌آید. مشکل آن در حقیقت این است که فرصت کافی برای اصلاح مکانیک‌ها و گسترش صحیح داستان را نداشت. بازی بین بخش‌های اول‌ شخص در اتاق و سوم‌ شخص تقسیم می‌شود و می‌تواند فضایی خفقان‌آور و متحول‌ شونده را ایجاد می‌کند که هرگز احساس امنیت به بازیکن نمی‌دهد. اما بخش‌های سوم‌ شخص، که در ابتدا جالب هستند، به‌ مرور خسته‌کننده و طاقت‌فرسا می‌شوند، زیرا مجبورید بارها از محیط‌های ثابت یا مشابه عبور کنید. قدرت روایی و فضاسازی سه بازی اول را نیز نمی‌توان نادیده گرفت که سطح توقعات را بسیار بالا می‌برند.

۶. Bayonetta 3

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

Bayonetta 1 یکی از بهترین بازی‌های اکشن تاریخ است. دنباله آن نیز همه چیز را بهبود داد و جهانی زیباتر خلق کرد، اگرچه عملکردی امن و محافظه‌کارانه داشت. اما Bayonetta 3 مسیری کاملا متفاوت را برگزید و تغییرات جسورانه‌ای در خود داشت که برخی مثبت بودند و برخی دیگر خیر.

اما دلیل اصلی ضعف آن نسبت به نسخه‌های پیشین داستان بود. هرچند داستان‌‌سرایی اساسا دلیل اصلی تجربه این بازی‌ها نیست، اما شخصیت‌های آن‌ها اهمیت بالایی دارند. متاسفانه روایت Bayonetta 3 خیانتی به شخصیت اصلی‌ این بازی بود. بدتر از همه این‌ که بخش عمده داستان اصلا روایت نمی‌شود، بلکه پس از پایان بازی ناگهان برای مخاطب آشکار خواهد شد.

۷. Marvel’s Spider-Man 2

شرکت insomniac احتمالاً به ساخت بازی spider man چندنفره خود ادامه می‌دهد

امروزه توسعه بازی‌ها چنان هزینه‌بر و زمان‌بر است که حتی ساده‌ترین دنباله‌ها نیز میلیون‌ها دلار هزینه و پنج سال یا بیشتر زمان می‌برند. از آنجا که ایده‌ها باید خیلی زود تثبیت شوند، امکان بازخوردگیری و تغییر بسیار محدود می‌شود. نمونه بارز این مسئله، Marvel’s Spider-Man 2 است.

Marvel’s Spider-Man 1 یک داستان منسجم را ارائه می‌داد و مبارزات جذاب و طراحی مرحله قابل قبولی داشت که البته در هر دو قسمت پتانسیل زیادی برای ارتقاء و تکامل دیده می‌شد. نسخه دوم اما قصد داشت یک داستان با مقیاس بسیار بزرگ را در مدت زمانی مشابه روایت کند و به همین دلیل، شخصیت‌پردازی و نحوه رخ دادن اتفاقات چندان اصولی و استاندارد انجام نشد تا بتوانیم با شخصیت‌هایی مانند ونوم و کریون ارتباط بگیریم. از سوی دیگر، مواردی مانند گجت‌ها و قابلیت گره خورده به هر لباسِ اسپایدی حذف شدند، مواردی که می‌توانستند گسترش یابند و باعث تکامل طراحی مرحله و گیم‌پلی شوند.

۸. Dragon Age: The Veilguard

افول پس از شکوه: بازی هایی که از نسخه اول خود بدتر شدند - گیمفا

انتقاد از Dragon Age: The Veilguard آسان است، زیرا مشکلات بنیادین زیادی دارد. هرچند بازی از نظر بصری زیباست و جهت‌گیری هنری قدرتمندی دارد و با وجود توسعه پرآشوب خود، به‌ طور شگفت‌انگیزی بهینه شده است. اما به وضوح ضعیف‌ترین داستان در سری Dragon Age به حساب می‌آید و شخصیت‌های تک‌بُعدی آن به این موضوع کمکی نمی‌کنند. میراث Bioware در نوشتن شخصیت‌ها به استعدادهای نویسندگی بستگی داشت که در آنجا مشغول به کار بودند و عدم حضور این افراد کلیدی، به وضوح کیفیت شخصیت‌پردازی را در این نسخه نابود کرده است.

منبع | گیمفا

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا